داستان های مصور«هفت جلد»
نویسنده: محمدرضا مرزوقی
تصویرگر: مجتبی حیدرپناهنشر هوپا ـ ۶۹۳۱
محمدرضا مرزوقی در سال 1355 در شهر آبادان به دنیا آمده است. در دوران کودکی، انقلاب و جنگ را شاهد بوده و غیر از آبادان در شهرهای بوشهر و تهران زندگی کرده است. مرزوقی فارغ التحصیل رشته تئاتر است و آثار بسیاری در زمینه ادبیات کودک و نوجوان و همچنین بزرگسالان دارد. از جمله آثار او می توان عاتکه (نشر روشنگران و مطالعات زنان)، بعد از ظهر داغ (نشر وحید)، تَل عاشقون (نشر افق)، پَسینِ شوم (نشر روشنگران و مطالعات زنان)، لوچیانو (نشر اچ اند اس مدیا لندن)، مجموعه چهار جلدی داستان های تالاب انزلی (نشر امیرکبیر)، شاهدخت بلخ (نشر افق)، بچه های کشتی رافائل (انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان)، دلهره های خیابان وحید (نشر هوپا) ، اسرارالغولان (نشر هوپا)، باید حرفای دیشبمو جدی می گرفتی (نشر روشنگران و مطالعات زنان)، مجموعه رمان هفت جلدی بچه محل نقاش ها (نشر هوپا)، لبخندی برای سوفیا (نشر روشنگران و مطالعات زنان)، دور زدن در خیابان یک طرفه (نشر ثالث)، نمایشنامه تئاتربازی، نمایشنامه شب های کوچک و … را نام برد.
مرزوقی می گوید «یک نویسنده ی ایتالیایی بود که در کودکی من را شیفته ی نقاشی کرد: اوریانا فالاچی. اوریانا نقاش نبود، اما چهره ی بسیار زیبایی برای نقاشی شدن داشت. پنجم دبستان که بودم کتاب «اگر خورشید بمیرد» را از کانون پرورش فکری بوشهر به امانت گرفتم. فهم کتاب آن قدر برایم سخت بود که توی دو هفته توانستم فقط پنجاه صفحه اش را بخوانم. عوضش نشستم تصویر اوریانا فالاچی را که روی جلد کتاب چاپ شده بود، نقاشی کردم. فهمیدم نقاشی ام اِی ی ی!… بدک نیست! آرزو کردم نقاش شوم. بعدها با رنگ روغن و آبرنگ هم کار کردم. مثل همیشه بدون مربی و مثل همیشه نسبتا خوب. اما نوشتن فریبم داد و رفتم سراغ نوشتن. مجموعه ی «بچه محل نقاش ها» شاید ادای دینی باشد به کودکی که می خواست نقاشی کند، اما نویسنده شد.»
هفت جلد این مجموعه عبارتند از:
بچه محل نقاش ها 1ـ زمانی که هم خانه ی داوینچی بودم،
بچه محل نقاش ها 2ـ زمانی که همسایه ی میکل آنژبودم،
بچه محل نقاش ها 3 ـ زمانی که هم سفر ونگوگ بودم،
بچه محل نقاش ها 4ـ زمانی که هم سنگر پیکاسو بودم،
بچه محل نقاش ها 5ـ زمانی که هم صحبت فریدا بودم،
بچه محل نقاش ها 6ـ زمانی که هم سبیل دالی بودم،
بچه محل نقاش ها 7ـ زمانی که هم بازی پولاک بودم.
بچه محل نقاش ها، مجموعه ای از داستان های فانتزی ـ تخیلی است که برای رده سنی ده تا شانزده سال مناسب می باشد و نوجوانان را با تاریخ هنر نقاشی و سبک های نقاشی آشنا می سازد. به جرات می توان گفت که نویسنده کتاب، مدت مدیدی در مورد نقاشان معروف و آثار آنان تحقیق کرده تا توانسته این هفت جلد کتاب را به چاپ برساند. شکی نیست که بزرگسالان نیز از خواندن آن لذت خواهند برد. در این رمان شخصیت اصلی داستان، دایی سامان یا سامی وارد دوره های زمانی متفاوتی شده و نقاشان معروف دنیا را ملاقات می کند. چهار نوجوان فامیل با نام های مانی، پریسا، محسن و مینا بر حسب اتفاق از طریق دفتر خاطرات، عکس، فلاش مموری، و فیلم، با خاطراتی چند از دایی سامان با نقاشان معروف دنیا آشنا می شوند.
در اولین کتاب از مجموعه هفت جلدی بچه محل نقاش ها آمده است: «در زندگی هر آدمی گاهی پیش می آید که آدم های بزرگی سر راهش سبز شوند. من خودم سر راه آدم های بزرگ سبز می شدم. یکی از این آدم های بزرگ لئوناردو داوینچی بود.» سامی در این کتاب با لئوناردو داوینچی در فلورانس هم خانه شده و در زمان کشیدن نقاشی پرراز و رمز مونالیزا به سبک رئالیستی در کنار اوست تا با رموز رنگ سازی و ترکیب رنگ ها آشنا شود. او می بیند که داوینچی قصد دارد لبخند واقعی مونالیزا را به تصویر بکشد اما موفق نمی شود و هربار فقط پوزخندی در تابلو به جای لبخند نمایان می شود. برای رفع این مشکل لئوناردو سعی می کند لبخند مادرش را به یاد بیاورد و چون مادرش در دسترس نیست، لبخند خودش را در آینه دیده و بر تابلو نقش می زند. مرزوقی در این روایت سبک داوینچی را با ونگوگ و پیکاسو مقایسه می کند: «برعکس ونگوگ که می توانستی تعداد قلم هایش را روی تابلو بشماری یا پیکاسو که با قلم مو یک خط مستقیم می کشید و گاهی تابلوهایش با ضرب چند قلم نقاشی شده بودند، اما داوینچی با وجودی که دائم قلمش را روی بوم می کشید، هیچ رد و اثری از آن دیده نمی شد. هر بار هم که قلم مو از خودش ردی به جا می گذاشت، با ضربات بعدی ردش را محو می کرد. طوری که شک می کردی اصلا تابلوهایش را با قلم مو نقاشی کرده باشد.» داوینچی در مورد هنر می گوید: «توانمندی و قدرت هنر از محدودیت زاده می شود و در آزادی می میرد.» در این روایت با طراحی لباس غواصی و همچنین با بال هایی برای پرواز انسان، توسط داوینچی آشنا می شویم.
در کتاب دوم سامی در رُم همسایه نقاش و پیکر تراش معروف، میکل آنژ می شود و هنگام شاهکار نقاشی اش «داستان آفرینش» بر سقف کلیسای سیستین ـ که بی شباهت به کاسه سر انسان نیست ـ در کنار اوست تا رنگ آمیزی و هاشور زدن را یاد بگیرد. سامی به خاطر پیش گویی هایش مورد توجه پاپ در واتیکان قرار می گیرد ولی پرده از رازهای واتیکان برمی دارد و مجبور به فرار می شود. نویسنده سریر مقدس پاپ را شبیه حرمسراهای دوره قاجار می داند. دایه و دده و خاله خانباجی ها را شبیه کشیشان آن دوره می بیند و می گوید :«کمترین خبری می شد یا کوچکترین اتفاقی برای کسی می افتاد، بلافاصله همه کشیش ها و کاردینال ها و پدران و مادران مقدس و نامقدس تا خواهران روحانی و غیر روحانی در کمترین زمان از آن باخبر می شدند.» در کتاب دوم، از سبک معماری ترسناک گوتیک حرف به میان آمده تا انسان را تحت تاثیر کائنات قرار بدهد و باعث شود که به سمت گناه نرود.
د
ر کتاب سوم با زندگی ونگوگ و برادرش تئو آشنا می شویم. او حجم قابل توجهی از رنگ های خالص را بدون دغدغه، با قلم مو بر بوم می کشد. سبک کارهای ونگوگ پست امپرسیونیسم بوده است. وینسنت ونگوگ در نقاشی گوگن را قبول داشته اما همیشه با هم اختلاف داشتند. «آدم هایی که شاهکار خلق می کنند، لزوما اخلاق و رفتار شاهکاری ندارند.» ونگوگ از افسردگی رنج می برده و شایع شده که گوشش را به خاطر هدیه دادن به زنی بریده است اما در واقع او صداهایی می شنیده و بی اراده گوشش را می برد تا از شرشان خلاص شود، غافل از این که این صداها در مغزش بودند نه در گوشش. در این کتاب پرده از خودکشی ونگوگ برداشته می شود تا خواننده متوجه شود تصادفا به او تیراندازی شده ولی به خاطر این که کسی درگیر ماجرا نشود، اعلام می کند که خودکشی کرده است.
در کتاب چهارم سامی در کنار پیکاسو، همینگوی و همسرش مارتا گلهورن، شاهد جنگ داخلی اسپانیا است. «هر بار ملتی دیوونه شده و به جون خودش افتاده، یه دیکتاتور از میونش سربلند کرده. این درست بلایی بود که سر اسپانیایی ها آمد.» پیکاسو به شدت از جنگ می ترسیده و همینگوی به او یادآوری می کند که یک مرد بدون ترس هایش موجود ناقصی است. پس از جنگ اسپانیا پیکاسوی نابغه، تابلو گرونیکا را می کشد. پس از کشیدن این تابلو، روزی یک افسر آلمانی نقاشی گرونیکا را به پابلو نشان می دهد و از او می پرسد این کار شماست؟ پیکاسوِ حاضر جواب به رندی می گوید: نه! کار شماست.» مرزوقی می نویسد: «متوجه شدم خلق شاهکار زحمت زیادی ندارد فقط باید شاهکار فکر کرد.» هر زمان نام پیکاسو می آید، سبک کوبیسم در ذهن تداعی می شود.
در کتاب پنجم با فریدا کالو و دردهای جسمی و رنج های روحی اش روبرو می شویم. او بیشتر خودش را به سبک سورئال نقاشی می کند تا خود را از طریق تابلوهایش کالبدشکافی کند. فریدا خود را آزتک می دانسته: «توی فرهنگ ما آزتک ها، قلب دو تکه شده خشونت نیست، هدیه ای که هر آدمی می تونه به مهم ترین آدم زندگی ش بده.»
کتاب ششم، سالوادور دالی و سبک سورئال اتنزاعی را مطرح می کند. دالی سبیل های معروفی داشته، همسرش گالا حامی او بوده و هردو شدیدا به پول علاقه داشتند. شاهکار دالی تابلوی تداوم حافظه است که ساعت های نرم را نشان می دهد.
در آخرین کتاب با سبک جکسون پولاک آمریکایی آشنا می شویم. او می توانسته جریان رنگ را کنترل کند. سبک پولاک اکسپرسیونیسم آبستره بوده است. نقاشی خط و نقطه او بر پارچه قرمز هندی معروف است.
در این مجموعه مصور، نوجوانان می توانند با تعدادی کتاب (مثلا: ژرمینال)، سبک های موسیقی (مثلا: بلوز، پولکا) و تعدادی شاعر و نمایشنامه نویس (مثلا: فدریکو گارسیا لورکا) و واژه های جدید (مثلا: قیافه دیمدرچ، نازخ، گرخیدن) آشنا شوند. مجتبی حیدر پناه تصاویر زیبایی به این مجموعه افزوده و الحق در زیبایی این اثر بسیار تاثیرگذار بوده است.