گذری در ادبیات کهن
سارا وزیر زاده
در مقالات قبلی از خلال کتاب حدودالعالم با شهرهایی آشنا شدیم که در ادبیات فارسی به صورت نماد درآمده است. در این شماره مناطقی را مرور می کنیم که غالباً در جغرافیای ایران امروزی قرار می گیرند.
به طوری که گفته شد اهمیت این قدیمی ترین کتابِ جغرافی به زبان فارسی (قرن چهارم هجری/دهم میلادی) در این است که از جغرافیا، تاریخ و فرهنگ شهرها در دوره خود سخن می گوید به طوری که خواننده با مطالعه آن متوجه تغییرات در جایگاه، اهمیت و رونق شهرها در طول زمان می شود؛ به عنوان نمونه نویسنده این کتاب، بزرگ ترین شهر آذربایجان را اردبیل ذکر می کند در حالی که آذربایجان، به خصوص در چند قرن گذشته، معمولاً با نام شهر تبریز به ذهن ایرانیان متبادر می شود و در اهمیت آن همین بس که محل اقامت ولیعهد پادشاهان قاجار بوده است، یا شهر اصفهان را تنها با چند جمله وصف می کند ولی ناصرخسرو حدود یک قرن بعد از این تاریخ، در سفرنامه اش پس از توصیفی مبسوط در مورد اصفهان می نویسد: «من در همه زمین پارسی گویان، شهری نیکوتر و جامع تر و آبادانتر از اصفهان ندیدم،»
تقسیم بندی مناطق در این کتاب هم در بیشتر موارد با تقسیم بندی شهری ایران امروز تفاوت دارد، مثلاً منطقه ای که خراسان می خوانَدَش از رود جیحون در مرز قرقیزستان و تاجیکستان شروع می شود و قسمتی از افغانستان امروزی را دربرگرفته و همسایه هندوستان است و جنوبی ترین شهرهای آن قاین و طبس هستند.
جغرافیای ایران امروزی در این کتاب به این مناطق تقسیم می شود: خراسان، حومه خراسان، کرمان، پارس، خوزستان، جبال، دیلمان، آذربایجان.
خراسان و شهرهای آن ـ مشرق آن هندوستان است و جنوب آن حومه خراسان قسمتی از دامنه کوه کرکس و مغرب آن گرگان و شمال آن رود جیحون. ناحیه ای بزرگ، پر از نعمت و فراوانی. در آن معدن طلا و نقره و سنگ های قیمتی وجود دارد. اسب های معروفی دارد و علاوه بر زر و سیم، فیروزه و داروهای گوناگون. این ناحیه هوای خوب و مردمان قوی هیکل و تنومند دارد. در زمان نوشتن کتاب، حکومت در دست سامانیان است که از فرزندان بهرام چوبین هستند. به آنها پادشاه مشرق می گویند. از مهم ترین شهرهای خراسان:
▪ نیشابور بزرگ ترین شهر خراسان است با نعمت فراوان. بازرگانان بسیار دارد و محل زندگی فرماندهان لشکر است.
▪ سبزوار شهرکی است کوچک سر راه ری.
▪ طوس ناحیه ای است در میان کوه هایی که معدن فیروزه و مس و سرب و شَبَه و سنگهای دیگر دارد. در آن ظروف (دیگ) سنگی و بند شلوار و جوراب درست می کنند. در شهرک نوقان، مرقد علی بن موسی الرضا است که مردم به زیارت آن می روند. قبر هارون الرشید هم همان جاست.
▪ هرات شهر بزرگی است دژ استواری شهر را محصور کرده، مسجد جامع آن بزرگ ترین مسجد جامع ناحیه خراسان است. شهر در دامنه کوه واقع شده و بسیار پرنعمت است. در آن مردم عرب بسیاری زندگی می کنند. محصولات آن کرباس و شیرخشت و دوشاب (شیره انگور) است. (داستان چهارمقاله آمده را به یاد بیاوریم که پادشاه سامانی در هرات اقامت کرده بود و به پایتخت برنمی گشت و هر سال پاییز می گفت: «انگور هری بخوریم و برویم.» نظامی عروضی در آن داستان می گوید که انگور هرات بهترین انگور جهان است.)
▪ مرو شهری بزرگ است و در قدیم پایتخت پادشاهان خراسان بوده است. به همین خاطر، قصرهای زیادی دارد. (در زمان نوشتن کتاب پایتخت شاهان خراسان، بخارا بوده.) سرزمین پرنعمت و خرمی است. شهر را تهمورث بنا کرده. شهری در دنیا وجود ندارد که بازارهایی به خوبی مرو داشته باشد. پنبه و فَلاته (نوعی حلوا که آن را با شیر گوسفند می پزند.) و آبکامه (نوعی آش ترش) و لباس های ابریشمی از محصولات این شهر است.
▪ بلخ شهری بزرگ است و آباد که در قدیم پایتخت شاهان (ساسانی) بوده است. در آن بناهایی با نگارگری های عجیب هست به نام نوبهار . بازرگانان بسیاری در آن هستند و بارانداز محصولاتی است که از هند می آید. ترنج و نارنج و نیشکر و نیلوفر از آنجا می آید.
حومه خراسان و شهرهای آن ـ ناحیه ای است که مشرق آن به هندوستان و جنوبش بیابان سند و بیابان کرمان و مغرب آن حومه هرات است. (قسمت جنوبی خراسان امروزی، قسمتی از افغانستان و پاکستان امروزی و سیستان را شامل می شده است.) ناحیه ای است که قسمتی از آن سردسیر است و قسمتی از آن گرمسیر. جای کشت و زرع است. شهرهای آن:
▪ سیستان شهری است که دور تا دور آن حصار و خندق است. آب شهر هم از همان خندق ها تأمین می شود. پنج دروازه آهنی برای ورود به شهر دارد. شهر گرمسیری است که در آن برف نمی آید و آسیاب های بادی دارد و فرش هایی به سبک فرش طبری و زیلو به سبک جهرمی و خرمای خشک و صمغ.
▪ کابل شهری است که حصار آن به استواری و محکمی معروف است. در آن مسلمانان و هندوان زندگی می کنند. بتخانه های زیادی در این شهر وجود دارد و رای (پادشاه) قنّوج (پایتخت یکی از پادشاهی های قدیمی هندوها) تا به زیارت بتخانه های این شهر نیاید پادشاهی اش کامل نمی شود.
▪ بدخشان شهری است پر نعمت، بازرگانان بسیاری دارد و معدن طلا و نقره و لاجورد و بیجاده (نوعی سنگ قیمتی مانند کهربا). از تبت، مشک به این شهر می آورند.
کرمان و شهرهای آن ـ کرمان منطقه ای است که مشرق آن به رود سند می رسد. جنوب آن اقیانوس آرام و مغرب آن پارس و شمال آن بیابان سیستان است. (بلوچستان و کرمان و هرمزگان امروزی) ناحیه ای ست که هر چه به دریا نزدیک تر می شود، گرم تر و محصولات آن نواحی، زیره و خرما و (رنگ) نیل و نی و شکر است و هرچه از دریا دورتر می شود و به بیابان سیستان نزدیک تر، سردتر است و آبادتر و کوه ها و معادن طلا و نقره و مس و سرب و مغناطیس دارد. شهرهای آن:
▪ سیرگان (سیرجان) محل زندگی پادشاه کرمان است. شهر بزرگی است که بازرگانان زیادی دارد. آب شهر از قنات تأمین می شود و آب روستاها از چاه. سرزمین کم درختی است.
▪ بم شهری است با هوایی بسیار خوب. در شهر قلعه مستحکمی وجود دارد. محصولات آن کرباس و سربند (عمامه) و دستار بمی و خرما است.
در تمام منطقه کرمان رود بزرگ قابل کشتی رانی وجود ندارد. در نواحی کوهستانی آن مردم عمر طولانی و دارند و سلامت هستند.
پارس و شهرهای آن ـ منطقه ای است که از مشرق به کرمان از جنوب به اقیانوس آرام و از شمال به بیابان پارس و کرکس کوه و از غرب قسمتی از شهر اصفهان. (استان فارس و بوشهر امروزی را دربرمی گرفته است.) شهرها و جمعیت زیادی دارد. منطقه ای آباد و ثروتمند. پایتخت پادشاهان قدیمی بوده است. مردمانی خردمند و سخن دان دارد. پارچه های مختلفی مانند کتان و پشم و پنبه، و گلاب و عرق بنفشه و عرق شکوفه خرما، فرش ها و زیلوها و گلیم های قیمتی از محصولات این ناحیه است . هر چه به دریا نزدیک می شود، گرم تر و هرچه به بیابان نزدیک تر، سردتر است. آتشکده های زیادی در آن وجود دارد. مردم بناهای به جا مانده از قدیم را گرامی می دارند و به زیارت آنها می روند. بیشتر شهرها در نزدیکی کوه واقع شده است. شهرهای آن:
▪ شیراز شهری بزرگ و آبادان است، جمعیت فراوان دارد و پایتخت است. در آن دو آتشکده وجود دارد که مردم آنها را محترم می دارند. شیراز گونه ای اسپرغم دارد که آن را سوسن نرگس می نامند؛ برگ آن مانند سوسن است و وسطش شبیه گل نرگس.
▪ اصطخر شهر بزرگی است و پایتخت شاهان قدیم بوده است. آثار باستانی بسیاری در آن وجود دارد. بناهای عجیبی دارد مانند مسجد سلیمان. سیب هایی دارد نیم شیرین و نیم ترش.
▪ گناوه شهری است بزرگ و آبادان با بازرگانان فراوان. لباس های مختلف در آن بافته می شود در دریای گناوه مروارید وجود دارد.
▪ بیشاور شهر توانگری است قلعه ای دارد که آن را شاپور (شاه ساسانی) ساخته است دو آتشکده دارد که مردم آن را زیارت می کنند. نزدیکی آن کوهی است که بر آن، چهره تمام شاهان و موبدان و مرزبانان را حکاکی کرده اند و سرگذشت آنان را نوشته اند. نزدیکی آن کوهی است که همیشه از آن بخار بلند می شود به طوری که هر پرنده ای بر فراز آن پرواز کند، می سوزد و به زمین می افتد.
خوزستان و شهرهای آن ـ خوزستان ناحیه ای است شرق آن پارس و نواحی اصفهان، جنوبش دریا و مغرب آن نواحی عراق و بغداد. این منطقه آبادتر از همه نواحی اطراف (پارس، عراق) است. رودهای بزرگ و آبادی های خرم و کوه های پرنعمت دارد. محصولات آن شکر و پارچه ها و پرده های گوناگون و سوزن دوزی. مردم آن مردمی حسابگر هستند. شهرهای خوزستان:
▪ اهواز شهری است بسیار خرم. شهری آبادتر از آن در خوزستان وجود ندارد. به خاطر شرایط آب و هوایی آن هر عطری که به اهواز می آورند، پس از مدتی بوی آن می رود.
▪ شوش شهری است ثروتمند و محل زندگی بازرگانان و بارانداز خوزستان است و در آن عمامه خز ساخته می شود و تابوت دانیال نبی در آن جاست.
جبال و شهرهای آن ـ ناحیه ای است که شرق آن همسایه قسمتی از فارس است و خراسان و از جنوب با خوزستان همسایه است. مغرب آن به عراق و آذربایجان و شمال آن کوه دیلمان (البرز). (مناطق وسیعی از محدوده یزد و اصفهان تا همدان و کرمانشاه و کردستان را دربرمی گرفته است.) بسیار آبادان و جایگاه نویسندگان و ادبیان و محصول آن کرباس و لباس ابریشمین و زعفران.
▪ سپاهان (اصفهان) شهری بزرگ است که از دو بخش تشکیل شده است: جهودان و شهرستان. رود بزرگی دارد به نام «زرن» کشت و زرع شهر به واسطه آن انجام می شود. جامه های ابریشمی گوناگونی در آن تولید می شود.
▪ قزوین، قلعه ای آن را احاطه کرده است. جوی آبی دارد که از میان مسجد جامع آن می گذرد و میوه های خوبی دارد.
▪ ری شهری است بزرگ و آبادان جمعیت بسیار و بازرگانان فراوان دارد پایتخت شاهان جبال. آب مردم شهر از قنات تأمین می شود در آن کرباس و پنبه و روغن و شراب به عمل می آید. محمد زکریا در این شهر به دنیا آمده.
▪ قم شهری بزرگ است و ویران. مردمانی شیعه دارد.
▪ کاشان شهری است پرنعمت مردم عرب زیادی در آن زندگی می کنند نویسندگان و ادبیان زیادی از آنجا می آیند. عقرب بسیاری در آن وجود دارد.
دیلمان و شهرهای آن ـ ناحیه ای وسیع با زبان ها و چهره های مختلف. مشرق آن به خراسان و جنوبش شهرهای جبال است. از مغرب به آذربایجان و از شمال به دریای خزر می رسد. سرزمینی است با رودهای روان و بازرگانان و مردان جنگی و مردمانی شاد. محصول آن حریر و کتان است.
▪ گرگان ناحیه بزرگی است در مرز دیلمان و خراسان که کشت و زرع بسیار دارد و مردمانی درشت صورت و جنگجو و درست کار و میهمان نواز. پایتخت پادشاه طبرستان است. طبرستان ناحیه بزرگی از دیلمان است که از غرب به چالوس می رسد و سرزمینی آباد است و خوراک مردمانش بیشتر برنج و ماهی است از بسیاری باران بام خانه هایشان سفال سرخ است.
▪ ساری شهری آبادان و بانعمت است. جمعیت و بازرگانان زیاد دارد.
▪ آمل شهر بزرگی است. دانشمندان زیادی در هر نوع دانشی دارد. جامه کتان، فرش طبری، حصیر طبری، چوب شمشاد و نارنج و ترنج و گلیم دیلمی زربافت و وسایل چوبین چون شانه و کفّة ترازو و قاشق و کاسه و سینی از محصولات آن است.
▪ دامغان شهری است با آب کم، در دامنه کوه و با مردمی جنگجو. و محصول آن سفره های مخصوص شراب است و عَلَم های بسیار خوب.
▪ سمنان شهرکی است خرم و آبادان. میوه هایی در آن به عمل می آید که بهتر از همه جاست.
گیلان ناحیه ای است جدا میان دیلمان و جبال و آذربایجان و دریای خزر. رود بزرگی به نام سپیدرود در آن وجود دارد و از میان گیلان عبور می کند به دریای خزر می ریزد. این ناحیه بسیار آباد است و تمام کارهای کشاوزری را زنان انجام می دهند و مردانشان به جز جنگ هیچ کاری نمی کنند؛ در تمام روستاهای مرزی گیلان روزی یک یا دوبار جنگ می کنند. اگر در گیلان کسی به کسی دشنام دهد یا شراب بخورد، او را چهل یا هشتاد چوب می زنند. برنج و ماهی و جارو و حصیر از محصولات گیلان است.
آذربایجان و شهرهای آن – شرق آن گیلان و جنوب آن عراق است. پرنعمت ترین سرزمین جهان اسلام است. پر از آب های روان و میوه های نیکو. شلوار و لباس های پشمی و پنبه و ماهی و عسل و موم از آنجا می آورند. شهرهای آن:
▪ اردیبل شهر بزرگی است با حصاری دور تا دور آن. لباس های گران بها و رنگین از محصولات آن است.
▪ تبریز شهرکی بزرگ و آبادان است با آب های روان.
در این مقال تنها به معرفی شهرهایی بسنده شد که به ذهن عموم ایرانیان آشنا می رسید و مجال آن نبود تا در مورد تمامی نشانه های فرهنگی متن سخن گفته شود؛ برای مثال در وصف شهر بم یا نهاوند آمده که هر کدام سه و دو مسجد جامع برای پیروان مذاهب گوناگون دارند. نشانه ای از آزادی مذاهب و رواداری مردم در هزار سال پیش که حتی در عصر مدرن در ایران امروز یافت نمی شود. یا این که نویسنده عموماً در وصف هر شهر، نحوه تأمین آب را بیان می کند که نشانه دغدغه مردمان فلات ایران در تأمین آب از هزاران سال پیش است. امید است خوانندگان با مراجعه به اصل متون ادبی از سرچشمه های فرهنگ ایرانی برخوردار شوند.