فیلمی از کیم لانگینوتو و زیبا میرحسینی
سال تولید: ۱۹۹۸
طلاق به سبک ایرانی مستند ویژه ای درباره زنان ایرانی و مشکلات آن ها در حین طلاق گرفتن است. این دو کارگردان نگاهی ژرف به جامعه مردسالار ایرانی با قوانین مذهبی و کهنه اش دارند. از سویی، این فیلم نگاهِ منحصر به فردی به مقوله طلاق بر اساس قوانین اسلامی دارد. از سویی دیگر این مستند به خوبی وضعیت بغرنج زنان در ایران را مورد نقد قرار می دهد. این مستند بدون اغراق و شعارزدگی، تصویری واقعی و تکان دهنده از هرآنچه در یک دادگاه خانواده در ایران می گذرد را نشان می دهد. فیلم تصویری منفی از مردان و انکار هویت آنها نیست، بلکه تلنگری است به جامعه مردسالار که از قوانین کهنه و مذهبی خط هدایت می گیرد.
بیش از نود درصد فیلم در دادگاه می گذرد. در این سکانس ها ما شاهد پروسه طلاق چند زن هستیم که هیچ کدام به راحتی به هدف خود نمی رسند. زیبا که در پانزده سالگی ازدواج کرده و حالا در شانزده سالگی خواهان طلاق است؛ زنی دیگر که به علت اختلاف فرهنگی و بچه دار نشدن حاضر به ادامه زندگی با شوهرش نیست و از او طلاق می خواهد. مریم زنی است که تمام تلاش خود را می کند تا راهی برای نگه داشتن فرزند خود پیدا کند. به تصویر کشیدن فرزند کوچک او که در گوشه ای آرام و سرگردان در دادگاه نشسته گواه آینده ای نامعلوم برای این بچه است. زمانی که در بیشتر نقاط دنیا، حضور کودک در چنین جایی که شاهد کشمکش های والدین خود باشد ممنوع است، دنیای کودکانه این بچه رقم می خورد. زنی دیگر با وجود این که تمایلی به برگشت به خانه ندارد، با وساطت قاضی و به خاطر فرزندان خود از طلاق منصرف می شود و جالب اینجاست که حتی فرزندان نیز دل خوشی از پدر ندارند و از برگشتن او به کانون خانواده ناراحت هستند.
از مهمترین شخصیت های فیلم می توان به منشی دادگاه و دختر کوچک اش اشاره کرد. این دختر کوچک هر روز بعد از مدرسه به محل کار مادر خود می رود. منشی با وجود این که خود یک زن است کمترین همذات پنداری را با زنان خواستار طلاق دارد. او غالبا با قاضی که یک روحانی است هم نظر است که این قاضی در اکثر مواردی که ما شاهد آن ها هستیم در تلاش است تا از هر نوع طلاق جلوگیری کند. او درباره قوانین اسلامی مطلقا حاضر به کوتاه آمدن نیست؛ حتی از دید او یک دختر از سن نه سالگی آماده ازدواج است. اما شخصیت کلیدی این سکانس ها، دختر بچه کوچک است. او در جهان کودکانه اش شاهد بیشترِ این کشمکش های خانوادگی است. در جایی از فیلم او روی صندلی قاضی می نشیند و هرآنچه که شاهدش بوده را در دادگاه خیالی اجرا می کند. جالب اینجاست که او رو به دوربین اعلام می کند که هرگز ازدواج نخواهد کرد. او با بصیرت کودکانه خود حقیقت زن بودن در یک جامعه اسلامی با قوانین مذهبی – که معمولا علیه زنان عمل می کند – را درک کرده است. این که او نمی خواهد تن به ازدواج دهد نشان دهنده آینده ای به دور از امید و تغییر برای زن ایرانی است. این دختر بچه کوچک شاهد شکستن مرزهای انسانی و خرد شدن تدریجی زنان است؛ فرهنگی کهنه که به زودی خود او وارث آن خواهد بود.
جایگاه دوربین در فیلم آن را به یکی از شخصیت ها بدل می کند. گاهی پشت به قاضی و گاهی در کنار او، دوربین روایات این فیلم را به خوبی منعکس می کند. این فاصله گذاری باعث ایجاد شدن حس اعتماد بین دو کارگردان و زنان خواهان طلاق می شود. حتی در جایی یکی از زن ها، فارغ از این که در مقابل قاضی ایستاده، رو به دوربین و شروع به درد و دل کردن می کند. در راهروهای دادگاه دوربین بر روی دست است و به همین خاطر حس التهاب و سرگردانی در فضای سرد دادگاه به خوبی حس می شود. مساله مذهب و حضور پررنگ آن در سرتاسر فیلم دیده می شود. فیلم سکانسی از وارد شدن زنان به ساختمان اصلی دادگاه دارد. چند زن نگهبان در قسمت ورودی نشسته اند و به زنانی که غالبا با پرونده ای در دست وارد می شوند در مورد پوشش، آرایش و حجاب اخطار می دهند. یکی از آن ها دستمالی در دست دارد و به زنانی که کمی آرایش دارند توصیه می کند که پیش از ورود به سالن اصلی دادگاه آرایش خود را پاک کنند. چندین صحنه دیگر فیلم نیز به مسجد و نماز خواندن ختم می شود و فیلم با صدای اذان پایان می یابد. بدین شکل مذهب در زیر پوست این شهر تنیده است.
کیم لانگینوتو و زیبا میرحسینی فیلم درخشان دیگری درباره زنان ایرانی با عنوان فراری ساخته اند که وضعیت دختران فراری در مرکزی که به این دختران اسکان داده می شود را نشان می دهد. طلاق به سبک ایرانی برنده جوایز متعددی شده است از جمله بفتا، بهترین مستند جشنواره سانفرانسیسکو و بهترین فیلم در زمینه جامعه و فرهنگ جشنواره فیلم شیکاگو اشاره کرد. این مستند هم اکنون در پلاتفرم “داکیو نایت” قابل دسترس و دیدن است.