همانطور که در شماره های قبل به آگاهی رسید این صفحه را اختصاص داده ایم به برخورد دیدگاه های دو برادر خیالی با نام های هابیل و قابیل. این دو برادر از نظر سنی با یکدیگر دو سال اختلاف دارند و با وجود آن که در یک خانواده و یک نوع شرایط بزرگ شده اند، نقطه نظرهای متفاوت و حتی مخالف یکدیگر دارند. از آن ها خواسته ایم تا در هر شماره بحثی را مطرح کنند و نقطه نظرهای خود را بگویند. ما بدون هیچ قضاوتی این دیدگاه ها را ارائه می کنیم و قضاوت را بر عهده شما می گذاریم. اگر خوانندگان گرامی نظری به طرفداری یا مخالفت با هر یک دارند می توانند نظر خود را، از طریق فرستادن ایمیل به آدرس پیک، با ما در میان بگذارند. گفتار این بار هم در رابطه با «پایان جنگ بیست ساله» است.
هابیل: یه شاهکار دیگه از سیاست خارجی آمریکا! دیدی چطوری بعد از بیست سال جنگ، هزاران کشته و یک تریلیون دلار خرج، افغانستان رو دو دستی تقدیم طالبان کردند و در رفتند؟
قابیل: آره چه افتضاحی! این همه اِهِن و تولوپ و برو و بیای ارتش و نیروی هوایی چند صد هزار نفری، ظرف چند روز از هم پاشید! ولی خیلی چیزا واسه من هنوز روشن نیست؛ نباید قضیه به این سادگی باشه.
هابیل: موافقم. خیلی چیزا باید روشن شه. بذار رو این که چرا اینجوری تموم شد بعدا حرف بزنیم. اما می تونیم درباره این که چرا شروع شد بحث کنیم. بعد می بینی که جز این جور تموم شدن راه دیگه ای نداشت.
قابیل: می خوای دوباره از یازده سپتامبر و اینا بگی؟
هابیل: نه می خوام از کسایی صحبت کنم این جنگ ها رو مهندسی کردن. حتماً چند هفته پیش شنیدی که دانلد رامزفلد فوت کرد. من جدا از شنیدن این خبر ناراحت شدم.
قابیل: چی؟ تو؟ از فوت رامزفلد ناراحت شدی؟ تو که همیشه به اون بدوبیراه می گفتی!
هابیل: آره ناراحت شدم که بدون محاکمه رفت. کسی که شریک جرم مرگ اقلا پونصد هزار نفر از جمله 7 هزار نفر سرباز آمریکایی بود، همینجوری مفت مُرد. البته دو تا ساقدوش هاش، چِینی و پل ولفوویتز هنوز زنده ان ولی مطمئنم که اونام قِصِر در می رن. یکی بود که گفته بود هرچی جنایت بزرگتر باشه راحتتر می شه از زیرش در رفت. خیلی دردناکه!
قابیل: ازت تعجب می کنم. تو که دنبال قصاص و کشتار و این جور چیزا نبودی! به هرحال توی سیاست خارجی این کشور چیزایی هست که کسی سر در نمی آره. منم با جنگ مخالفم. ولی به نظر من بعضی وقتا آدم مجبور می شه. یعنی تو ترجیح می دادی صدام هنوز توی عراق باشه و نفس همه کشورهای دور و برو بگیره؟ کنترل نفت و خلیج فارس دستش باشه و پدر مردم خودشم در بیاره؟ یا توی افغانستان، یادت هست طالبان چه کارا می کردن؟ چه امونی از مردم بریده بودن؟ سنگسار و اعدام مردم توی خیابونا و استادیوم ورزشی؟ می دونم می خوای بگی که طالبان دوباره برگشته. ولی فکر نمی کنم جرات کنن دوباره اونجا رو بکنن پایگاه القاعده و از اونجا به آمریکا حمله کنن.
هابیل: جرات نمی کنن که تعارفه. خودتم به این چیزایی که می گی اعتقاد نداری. این دیگه تاریخ معاصره و خودمون شاهدش بودیم. اینو دیگه نمی تونی بگی جنگ سرد بوده و رقابت بین المللی واسه حفظ دموکراسی و مجبور بودن این کارا رو بکنن. مگه یادت رفته که این دکترین نئوکان ها بود؟ همین دارودسته سال 1998 نامه نوشتن به کلینتون که وادارش کنن به عراق حمله کنه؛ دلیلشون هم این بود که صدام ضعیف ترین حلقه توی منطقه س و هیچ دوست و پایه ای نداره. عراق می شه پایگاه دائمی آمریکا توی منطقه تا بتونه راحت تر از اسرائیل حمایت کنه و ایرانم کنترل کنه. کلینتون زیر بار نرفت تا اینکه جورج بوش پسر رو با اون وضع به ملت حقنه کردن؛ اونم که کاملا توی دستشون بود. نتیجه اینکه آمریکا رو توی جنگ هایی وارد کردن که تهش معلوم نبود، این همه رو هم به کشتن دادن.
قابیل: مثکه یادت رفته عامل اصلی این جنگ ها یازده سپتامبر بود! بن لادن و القاعده بزرگترین ضربه رو به آمریکا زدن. توی چند ساعت تونستن مرکز اقتصادی آمریکا رو از بین ببرن و به پنتاگون، سمبل قدرت نظامی آمریکا حمله کنن. من که دیگه نباید بهت یادآوری کنم که القاعده از افغانستان همه این گند کاری ها رو رهبری می کرد. واسه همین مردم از حمله و نابودی القاعده و طالبان حمایت کردن. عراق و صدام هم داستانش فرق می کرد، درست، ولی اکثر مردم ازش حمایت کردن. یعنی تو فکر می کنی اگه یازده سپتامبر اتفاق نیافتاده بود بازم جنگ افغانستان و عراق پیش می اومد؟ مردم ضربه خورده بودن، سه هزار نفر شهروند آمریکایی همینجوری دود شدن رفتن هوا. می خواستی مردم ساکت بشینن؟ می خواستی دولت هیچ کار نکنه؟ من نمی خوام بگم اشتباهاتی نشده ولی توی اون زمان شاید این بهتری کاری بود که از دستشون برمی اومد.
هابیل: یازده سپتامبر فاجعه بود، قبول دارم. ضربه پذیری بزرگترین قدرت نظامی دنیا رو نشون داد، قبول دارم ولی بهترین آتو رو داد دست دارودسته چِینی، رامزفلد و ولفوویتز. نشریات و مدیا هم که شدن آتیش بیار معرکه؛ داستان ها ساختند و این همه آدم رو به کشتن دادن. بگذریم از تریلیون ها دلاری که خرج این برنامه ابلهانه شد که باهاش می شد ریشه گرسنگی و مرض توی آمریکا و همه دنیا رو خشک کرد. عوضش چی به دست آوردن؟ بیست سال جنگ و خونریزی، منطقه رو از همیشه ناامن تر کرده ان، طالبان هم که دوباره توی افغانستان اومد سرکار. اوضاع عراق هم از اون طرف وحشتناکه، القاعده رفته داعش جاش اومده که ده برابر بدتره. ضربه واقعی رو آمریکا با این جنگ ها به خودش و دنیا زد.
قابیل: پس باید خوشحال باشی که بایدن داره جنگ رو تموم می کنه و سربازها رو از افغانستان و عراق میاره بیرون. سیاست همینه. همیشه همین بوده. به هر حال داره تموم می شه ولی اینو در نظر داشته باش که این افغانستان دیگه اون افغانستان بیست سال پیش نیست. الآن نسل جوون زیر بار اون حرفای زور و خشکه مذهبی طالبان نمی رن. زنان کلی پیشرفت کردن، سطح آموزش و سواد خیلی بیشتر شده. از اون گذشته، طالبان هم دیگه اون طالبان بیست سال پیش نیست. عراق هم همینطور. مردم عوض شدن. بالاخره یه جور دموکراسی دیدن، انتخابات دیدن، احزاب مختلف دیدن. دیگه خودشون می دونن چه کار می خوان بکنن.
هابیل: کاش من هم به خوش بینی و بی خیالی تو بودم. این حرفا رو دولت هم می زنه. آمریکا حتی نتونست امنیت افغان هایی که با آمریکایی ها همکاری کردن رو تامین کنه. حالا هم هر کی اونجا دستش به دهنش می رسه داره درمی ره. ولی حتی اگه تئوری خوش بینی تو هم درست از کار دربیاد، اینا بازم کار نئوکان ها رو توجیه نمی کنه. صحبت من اینه که این ها یه مشت جنایتکار جنگین که دارن ول می گردن، آخرش هم از صحنه روزگار غیب می شن، بدون اینکه تقاصی پس داده باشن. همین سیاست ها، اول طالبان رو به وجود آورد بعد القاعده و داعش رو. اثراتی که اونا توی سیاست خارجی گذاشتن یه طرف، توی سیاست داخلی هم اثراش موندنیه؛ این همه محدودیت آزادی ها، جو نظامی و ناامنی ای که واسه مهاجرین به وجود آوردن و گوانتامانو که هنوزم برقراره. منتهی چهار سال ترامپ و ترامپ اللهی ها باعث شدن اون مسائل گذشته تحت الشعاع قرار بگیره و فراموش بشه. یادمون نره که قبل از جنگ میلیون ها نفر توی آمریکا و دنیا علیه این جنگ ها تظاهرات می کردن. و یادمون هم نره که همه مطبوعات معتبر مثل نیویورک تایمز و خبرگزاری ها مثل سی ان ان از جنگ حمایت کردن. اونام هیچ وقت جواب ندادن. بعد یه دفعه همه ضد جنگ شدن. حالام که گندش در اومده بایدن رو مسئول این فضاحت می دونن. واقعا که!
قابیل: حرص بی خودی می خوردی. کاریش نمی شه کرد. از اون گذشته تو که همیشه از حقوق بشر و صلح و این چیزا دم می زنی چطور شده که حالا از انتقام حرف می زنی؟ می خوای این ها رو بگیرن و محاکمه کنن؟ واقعاً که خوش خیالی! مگه تا حالا سابقه داشته یه همچی کاری بکنن؟ بهت قول می دم واسه هیچ کدومشون اتفاقی نمی افته. از نظر قانونی هم بخوای فکر کنی اونا صرفاً داشتن به «وظایفشون» عمل می کردن؛ رئیس جمهور رو مردم انتخاب می کنن، اون هم کابینه ای انتخاب می کنه، کنگره هم که مردم انتخاب کردن اون کابینه رو تایید می کنه؛ بعد هم اگه سیاست هاشون مورد تایید مردم نبود رای می دن و یکی دیگه رو می ذارن جاش. حالا کی می خواد کی رو بگیره و محاکمه کنه؟ دلت خوشه ها! این حرف هام فقط نق سیاسیه و دردی از کسی دوا نمی کنه.
هابیل: من هم این رو می دونم. صحبت من اینه که نباید فراموش کرد. درد اینه که مردم فراموش می کنن. من می گم درسته که چهار سال ترامپ استانداردها رو به جایی دیگه برد ولی نباید فراموش کرد که اون موقع جورج بوش و نئوکان ها چه فجایعی مرتکب شدن؛ نباید فراموش کرد که قبل از اون هم جنگ ویتنام و کره و کامبوج چه فجایعی بوده و کی مسئولشون بوده. اون کودتاهایی که دولت های ملی رو سرنگون کردند و رژیم های دیکتاتوری و نظامی رو جاشون گذاشتن، نباید فراموش بشه. ماشاالله اینقدر زیادن که آدم از لیست کردنشون لَقوه می گیره! البته ناامید نیستم؛ من فکر می کنم بالاخره همون طور که واسه جنایاتی که به سرخپوستا کرده بودن یا به سیاها بالاخره موزه هایی برپا شده که این ها رو حفظ کنه و نسل های جوون و آینده با اونا آشنا بشن و کم کم توی کتاب های درسی هم بیارن، موزه سیاست خارجی هم روزی درست بشه که این شواهد رو توش نگه دارن.
قابیل: من از کار تو سر در نمی آرم. از یه طرف اینقدر بدبینی که دولت های قبلی رو جنایتکار جنگی می دونی، از طرف دیگه اینقدر خوشبین و ساده لوحی که فکر می کنی یه روز میان کسینجر و چِینی رو محاکمه می کنن و موزه واسه شون درست می کنن. تو که اینقدر از این سیستم ایراد می گیری، چرا ول نمی کنی بری یه جایی که بیشتر به طرز تفکرت نزدیک باشه؟
هابیل: نه دیگه تند نرو. کجا برم؟ اینجا سی ساله که وطن من شده. اینجاس که من و تو می تونیم آزادانه حرفمون رو بزنیم. می تونیم از کاندیداها و نماینده هایی که فکرشون به فکر ما نزدیکتره حمایت کنیم و بهشون رای بدیم. من خودم رو دموکرات می دونم از بایدن و نماینده های دموکرات حمایت می کنم، ولی دلیل نمی شه ایرادهاشون رو ندیده بگیرم؛ این حق منه. حق تو هم هست که یه جور دیگه فکر کنی، جمهوری خواه باشی و از سیاست های حزبت حمایت کنی. می دونم در مواردی هم که با سیاست حزب مخالفی این رو نشون می دی؛ این یعنی دموکراسی. این حق من و توئه. واسه همین ما آمریکا رو به عنوان وطن دوم انتخاب کردیم و بچه هامون رو اینجا بزرگ می کنیم.