داعش در آمریکا
از: رضا خبازیان
ممکن است از خواندن عنوان این نوشته تصور کنید که جانیان داعش موفق شده اند که از مرزهای بی در و دروازه جنوب آمریکا، با پرداخت مبلغی که برای آنان ناچیز است، وارد کشور شده عنقریب با دست زدن به اعمال وحشیانه خود، خواب و آرامش را از مردمان این کشور خواهند ربود. ولی اگر قدری تحمل بفرمایید منظور خود را از برگزیدن این عنوان توضیح خواهم داد.
قبل از هر گونه توضیح در این مورد، بد نیست مروری کنیم به معنای داعش و داعشیان.
داعشیان، مردمانی را گویند که با استناد به بخشی از کتاب مورد اعتقادشان، به خود جواز جنایت علیه انسان و انسانیت را می دهند و از انجام اعمال وحشیانه خود نه تنها هیچ گونه شرمی را بر خود روا نمی دارند بلکه با لبخند رضایت در اثر جنایاتی که مرتکب شده اند خود را به خدای خویش نیز نزدیک تر حس می نمایند. آنان بدون توجه به بخش های دیگر همان کتاب مورد اعتقادشان در جستجویی رذیلانه به دنبال نشانه هایی می گردند که با افکار ارتجاعی و عقب مانده آنان همسو باشد تا بتوانند در حال ارتکاب این جنایات نام خدای خود را نیز با صدای بلند فریاد کنند و حتی با گرفتن فیلم و پخش آن در فضای مجازی باعث افتخار خود و هم پالکیان مزور خود باشند.
برای آنان فهم این نکته از محالات است که دستورات درج شده در کتب مذاهب ابراهیمی به شرایط زمانی و مکانی خاصی برمی گردد که رهبران آن ادیان با آن ها مواجه بوده اند. به همین دلیل گاه دستوراتی انسان مدار و از سر مهر و مهربانی صادر شده است و گاه در شرایطی خاص دستوراتی با رنگ و لعاب خشونت و انهدام. به همین خاطر بر اساس ضرب المثل خودمان، می توان این دستورات ضد و نقیض را به چاقویی تشبیه کرد که در دست یک جراح قابل می تواند انسانی را از مرگ نجات دهد و در دست یک جانی حرفه ای جان انسانی را بگیرد. تفاوت، در طرز تلقی است و این که شخص به دنبال چه منظوری به این گونه کتب مراجعه می نماید.
در مجموع، داعشیان با باور به یک ایدیولوژی خود ساخته و برداشتی غرض ورزانه از کتاب مذهبی خویش آنچه را که خوانده و شنیده ایم بدون هیچ ابایی روا می دارند.
حال برگردیم به اصل مطلب و ببینیم آیا هیچ گونه شباهتی بین آنچه که این روزها در کشور میزبان خود شاهد آنیم با آنچه که در مقدمه داعش و داعشیان آورده ام وجود دارد یا خیر؟
از حدود دو سال قبل که جهان بشری با حمله بی امان ویروس کرونا مواجه گردید و جان بسیاری از مردمان را مورد خطر جدی قرار داد، دولتمردان، در تمامی کشورهای جهان را بر آن واداشت که با اخذ تصمیماتی عاجل به مبارزه با این بلای طبیعی همت گمارند. در ابتدا، گویی به ناگاه شهرها از سکنه خالی شدند و مردمان، از حضور در مکان های سرپوشیده همچون سالن های ورزشی، مساجد و مکان های مذهبی، سینماها و ادارات خصوصی و دولتی، مدارس و دانشگاه ها منع گردیدند و حتی حضور در مکان های سر باز نیز با رعایت فاصله های اجتماعی و استفاده از ماسک امکان پذیر گردیدند. در همان ایام، گروهی در آمریکا با گرفتن اسلحه های کشتار جمعی در دست در مقابل ادارات دولتی دست به تظاهرات زده و خواستار رفع این گونه محدودیت های دولتی گردیدند. اعتراضات خشونت بار آنان تا جایی نیز پیش رفت که قصد ربایش و احتمالا کشتار فرمانداران بعضی از ایالات آمریکا شدند. با اوج گیری آمار مرگ و میر انسان ها در اقصی نقاط دنیا و همچنین آمریکا، این گونه افراد نیز به خانه های خود برگشتند و تا مدتی از آنتن خبرگزاری های داخلی و خارجی دور ماندند ولی این امر خللی در طرز تفکر آنان پدید نیاورد.
بالاخره با کوشش بی امان گروهی از دانشمندان جهان، این ویروس مهلک مورد شناسایی قرار گرفت و در زمانی حدود ده ماه آنان را موفق به ساخت و تولید واکسن نمود. باز نیز دستگاه های دولتی و بهداشتی دست به کار شدند و مردمان را تشویق به استفاده از این واکسن ها نمودند که باز هم همان گروه بی منطق وحشی به مسموم نمودن فضای مجازی در عدم استفاده از واکسن های ساخته شده گردیدند. این بار، با رگ های برافراشته گردن در مقابل دوربین ها قرار گرفتند و اندر عواقب خطرناک استفاده از واکسن های تایید شده وزارت بهداشت به گفتن اراجیف پرداختند.
تا ماه نوامبر سال گذشته از راه رسید و در برگزاری یک مسابقه حاد و باور نکردنی، کاندیدای مورد علاقه آنان در انتخابات ریاست جمهوری شکست خورد و با این شکست، فریاد تقلب در انتخابات در زبان همان قشر اسلحه به دست گوش فلک را آزرد که نتیجه اسف بار آن را در ششم ژانویه همین سال با یورش به کنگره آمریکا مشاهده کردیم که موجب قتل و جرح بسیاری از نیروهای پلیس و یک مهاجم همشهری خودمان گردید.
داستان ادامه یافت تا نوبت به بازشدن مدارس رسید. طبق فرمان دولتی، مدارس فقط اجازه پذیرفتن دانش آموزانی را یافتند که بتوانند با استفاده از ماسک در کلاس های درس حاضر شوند مگر اینکه پزشک با امضای فرم مخصوص دانش آموز مورد نظر را، آن هم به دلایل پزشکی، از زدن ماسک منع نموده باشد. این تبصره یک کایروپراکتور ساکن ایالت فلوریدا را که از قضا از پسر عموهای قسم خورده همان جماعت اسلحه به دست است بر آن داشت که خود را در جرگه پزشکان قلمداد کند و بدون دیدن و معاینه احتمالی دانش آموزان، فرم های مخصوص را به گونه فله ای امضا نماید و والدین جنایتکار آنان را با لبخند موفقیت از بارگاه خویش با رضایت به سوی مدارس شهر روانه سازد. والدینی که با هجوم به جلسات خانه و مدرسه مدارس و با گردن های برافراشته به حمله به صاحب منصبان مدارس واداشت تا آنان را از اجرای این دستور دولتی برحذر دارند.
اگر بخواهیم به دلیل مشترکی پی ببریم که آن اسلحه به دستان روزهای اولیه شیوع بیماری کرونا را به آن یورشیان کنگره آمریکا و به این جناب کایروپراکتور و آن والدین دانش آموزان پیوند دهیم به خوبی خواهیم دید که نقطه مشترک آنان همان نقطه مشترکی است که داعشیان با هم دارند و آن فهم غلط و غرض ورزانه آنان است از یک کتاب. با این تفاوت که کتاب مورد استفاده داعشیان کتاب مذهبی آنان است و نسخه مورد استناد این داعشیان وطنی، قانون اساسی آمریکاست. اگر به دلایلی که این جماعت برای امتناع از زدن واکسن و یا امتناع از پوشیدن ماسک برای خود و خانواده اعلام می دارند این است که طبق قانون اساسی آمریکا، دولت نمی تواند در امور خصوصی شهروندان آمریکایی دخالت نماید. این جماعت، مثل هم نوعان داعشی خود، از فهم این نکته عاجزند که زدن واکسن، پوشیدن ماسک یک امر خصوصی نیست که دولت حق دخالت در آن را نداشته باشد بلکه یک امر عمومی و بهداشتی است که سلامت کل جامعه را به خطر خواهد انداخت.
انسان عاقل حق دارد که دهانش از تعجب باز بماند که چگونه مردمان یکی از پیشرفته ترین کشورهای جهان که اکثرا از تحصیلات عالی و نیمه عالی نیز برخوردارند می توانند به همان گونه عمل نمایند که افراد تحصیل نکرده عقب مانده یک کشور مثلا جهان سومی؟ این جه برداشتی است از قانون اساسی آمریکا. مگر این افراد در امر رانندگی خود از قوانین اداره راهنمایی و رانندگی تبعیت نمی نمایند؟ مگر از استفاده از کمربند ایمنی طفره می روند؟ پشت چراغ قرمز راهنمایی نمی ایستند؟
چگونه است که تبعیت از قوانین دولتی در امر رانندگی دخالت در امور شخصی نیست ولی استفاده از ماسک بهداشتی که می تواند جان بسیاری از مردمان را از ابتلا به این ویروس کشنده در امان بدارد دخالت در امور شخصی است؟
فهم غلط از کتب و کتیبه و لوح و لوحه که این روزها منجر به شکل گیری عامل مخربی به نام ایدیولوژی است را باید بلایی دانست که ویروس کرونا حتی به گرد پای آن هم نخواهد رسید.
داعش مخصوص جهان سوم نیست بلکه تفکری است مریض و غیر انسانی که ما این روزها در همین آمریکای خودمان شاهد آنیم که نه از طریق مرزهای جنوبی وارد شده است و نه قابل شناخت از ظاهر تهوع آور یک داعشی است.
داعش در آمریکا است
خدا به خیر گرداند.