شبیه دیگران باش
کارگردان: نازنین اسحاقیان
«شبیه دیگران باش» یا «ترنسکشوال در ایران» مستندی است که در سال ۲۰۰۸ توسط طناز اسحاقیان ساخته شده است. اسحاقیان مستندساز مقیم آمریکا, پس از خواندن مقاله ای درباره قانونی بودن عمل تغییر جنسیت در ایران در نیویورک تایمز ایده ساخت این مستند را گرفت. او عازم ایران شد و به کمک مقاله ای که خوانده بود توانست اطلاعات تماسِ دکتر بهرام میرجلالی که یکی از متخصصین عمل تغییر جنسیت در ایران است را به دست آورد. این مستند شامل مصاحبه هایی است که اسحاقیان با افراد ترنسکشوال و خانواده های آن ها که مایل به گفتگو بوده اند داشته است. یکی از موضوعات اصلی که سینمای مستند دنیا به آن توجه خاصی نشان می دهد مسئله اقليت هاى جنسى و همجنسگرايى است. اين مسئله اجتماعى به خصوص در جوامع اسلامى اشكال پيچيده اى به خود می گيرد. فيلم «مثل دیگران باش» به اين مسئله در ايرانِ امروز مى پردازد.
در میان افرادی که در فیلم صحبت می کنند زندگی دو نفر بیش از سایرین در معرض نمایش گذاشته می شود. اولی علی اصغر که ساکن شهرستان است و از وضعیت خود به ستوه آمده است؛ او عزم خود را جزم می کند و به تنهایی به تهران سفر می کند. خانواده اش او را طرد کرده اند و حتی در حین عمل جراحی او را تنها گذاشته اند. علی اصغر یکی از افرادی است که علاقه ای به رفتن زیر تیغ جراحی ندارد و فقط به علت فشار اجتماعی این کار را انجام می دهد و به گفته خودش اگر در کشوری جز ایران زندگی می کرد هرگز این عمل را انجام نمی داد. یکی از مشکلات این مستند این است که شاخه های ترنسکشوالیسم را به خوبی مورد بررسی قرار نمی دهد. ترنسکشوال کسی است که تمام وارونگی های خود را متعلق به جنس دیگر می داند و میل شدیدی به گذراندن مراحل درمانی و جراحی برای تغییر جنسیت دارد اما در فیلم هیچ اشاره ای به این نمی شود که چرا علی اصغر با عمل مخالف است؟ یا این که آیا او یک ترنسکشوال است یا متعلق به شاخه دیگری از آن است؟ در نهایت علی اصغر این عمل را انجام می دهد و پس از عمل نام خود را به نگار تغییر می دهد. نگار پس از عمل دچار افسردگی شدید می شود و چون خانواده اش به او پشت کرده اند او تنها و درمانده می ماند و در نهایت تن به خودفروشی می دهد.
نفر دوم انوش بیست ساله است. انوش سال های زیاد است که میل به رفتارهای زنانه دارد. او در خانه آرایش می کند و برای خود دوست پسر دارد. نکته ای که قضیه انوش را از نگار متمایز می کند تاثیر وجود خانواده است. در چند سکانس مختلف ما می بینیم که مادر او همواره در کنار اوست. با وجود این که این مادر رضایت قلبی ندارد اما هیچ گاه فرزندش را تنها نمی گذارد و به صحبت هایش گوش می دهد. نقطه اوج قصه جایی است که مادر او در جلسه ترنسکشوال ها شرکت می کند تا در این مورد اطلاعات کسب کند. در جایی از مستند برادر کوچک ترِ انوش نیز صحبت می کند. برای او پذیرش این موضوع دشوار است و رو به دوربین می گوید که برایش سخت است کسی را که همیشه برادر خود می دانسته حالا باید خواهرِ خود صدا بزند. در این لحظه اسحاقیان از او می پرسد که آیا او می تواند تلاش کند که به تدریج این قضیه را درک کند و برادر کوچک به دوربین خیره می ماند. عمل جراحی انوش با موفقیت انجام می شود و او بعد از عمل خود را آناهیتا می نامد. در سکانس های پایانی فیلم, مادرش صحبت می کند و رو به دوربین می گوید که آناهیتا هم اکنون خوشحال و راضی است و همین باعث خشنودی او می شود.
یکی از فضاهای اصلی فیلم, مطب دکتر بهرام میرجلالی است. او که یکی از پیشگامان این عمل جراحی در ایران است با درکی درست و اخلاقی باوقار با افراد ترنسکشوال برخورد می کند. کلینیک او در خیابان میرداماد, مکان امن و مورد اعتماد ترنسکشوال ها می شود. آن ها از نگاه بی مهر جامعه و قضاوت گر مردم به این مطب پناه می برند. در آنجا خوشحال و سرحال هستند و به آینده خود امیدوارند. دکتر میرجلالی آخرین نقطه امید برای انسان هایی است که احساس می کنند در تنی اشتباه به دنیا آمده اند. شخصیت مهم دیگر فیلم ویدا است. او نیز یک ترنسکشوال است که عمل جراحی اش با موفقیت انجام شده است. ویدا دائماً در مطب دکتر میرجلالی در رفت و آمد است و به نوعی سنگ صبور کسانی است که این راه را مجبورند به تنهایی طی کنند. زمانی که کسی حامی علی اصغر/نگار نیست, ویدا همراه او در مطب، بیمارستان و اتاق عمل است. حتی برای مدتی نگار را در منزلش نگه می دارد.
این مستند همچنین خیلی کوتاه به برخورد زننده و بدون آگاهی به مسئله همجنسگرایی می پردازد. البته به هیچ عنوان این موضوع به روشنی باز نمی شود که این خود یکی از ایرادات فیلم است. اگر چه فیلم در تلاش است که مسئله ترنسکشوال ها یک بعد انسانی پیدا کند اما مسئله همجنسگرایی همچنان با جامعه ایرانی بیگانه است و با آن همخوانی ندارد. حتی عده ای از ترنسکشوال ها در فیلم مسئله همجنسگرایی را بد و در مغایرت با احکام دینی می دانند. این مستند با این جمله تکان دهنده آغاز می شود: «همجنسگرایی در ایران غیرقانونی است و مجازات اعدام دارد ولی ترنسکشوالیسم قانونی است و انجام می شود.» افرادی که در این مستند ظاهر می شوند به شدت خود را از همجنسگرایان جدا می دانند و این کار را زشت و ناپسند می شمارند. فیلم به این موضوع مهم اشاره دارد که افراد زیادی در ایران تنها به خاطر اینکه همجنسگرایی گناه و ناپسند است اقدام به تغییر جنسیت می کنند و چون ترنسکشوال بودن در ایران راحت تر از همجنسگرا بودن است افراد سعی می کنند تا خود را ترنسکشوال معرفی کنند. این عدم توجه و آگاهی نرساندن درباره همجنسگرایی فیلم را کمی یک سویه و غیر واقعی می نماید اما با این حال ساختن این مستند قدم جسورانه ای در سینمای مستند ایران است. «شبیه دیگران باش» در سال ۲۰۰۸ موفق شد در جشنواره فیلم ساندنس کاندید بهترین فیلم شود و در همان سال در فستیوال فیلم برلین سه جایزه مهم را برد. این مستند هم اکنون در پلتفرم داکیونایت در حال نمایش است.