خوانندگان گرامی،
همان طور که در شماره های قبل به آگاهی رسید این صفحه را اختصاص داده ایم به برخورد دیدگاه های دو برادر خیالی با نام های هابیل و قابیل. این دو برادر از نظر سنی با یکدیگر دو سال اختلاف دارند و با وجود آن که در یک خانواده و یک نوع شرایط بزرگ شده اند، نقطه نظرهای متفاوت و حتی مخالف یکدیگر دارند. از آن ها خواسته ایم تا در هر شماره بحثی را مطرح کنند و نقطه نظرهای خود را بگویند. ما بدون هیچ قضاوتی این دیدگاه ها را ارائه می کنیم و قضاوت را بر عهده شما می گذاریم. اگر خوانندگان گرامی نظری به طرفداری یا مخالفت با هر یک دارند می توانند نظر خود را، از طریق فرستادن ایمیل به آدرس پیک، با ما در میان بگذارند. گفتار این بار در رابطه با «احترام به عقاید دیگران» است.
قابیل: سوال عجیبیه. خب البته که آیا باید به عقاید مردم احترام گذاشت؟ هر کسی حق داره به چیزی معتقد باشه، این حق هر فرده و توی جوامع متمدن این حق خدشه ناپذیره. اصلا ازت تعجب می کنم که این سوال رو مطرح می کنی.
هابیل: منم قبول دارم که هر کسی حق داره عقاید خودشو داشته باشه ولی به نظر من این عقاید نیستن که محترمن، این خود افرادن که محترمن. عقاید اصلاً برای به چالش کشیدننن. هر کسی که به چیزی و کسی عقیده داره باید آمادگی اینو داشته باشه که عقایدش مورد سوال قرار بگیره.. این تقدس و زیر سوال نبردن عقاید رو رهبرای دینی علم کردن که چیزایی رو که به دنباله رو ها شون حقنه می کنن زیر چالش و سوال نره.
قابیل: ولی عقایدی که من و خیلی های دیگه داریم الزاماً مذهبی نیس که “تقدس” داشته باشه. چرا مردم حق ندارن عقاید خودشونو داشته باشن؟ حرفی که تو می زنی مث همونیه که جمهوری اسلامی می زنه؛ اونا می گن عقاید هم باطله غیر از اونی که در کتاب و حدیث اومده. مگه غیر از اینه که همه رژیم های دیکتاتوری فقط ایدئولوژی خودشون رو به حق می دونن و هر کس بخواد اونا رو زیر سوال ببره، چوب توی آستینش می کنن. چرا من نوعی نباید عقاید خودمو داشته باشم؟ من به عقاید همه احترام می ذارم.
هابیل: خب این همونیه که من می گم. آیا به عقیده تو رژیم های دیکتاتوری و ایدئولژیک حق دارن نظرات خودشونو به همه تحمیل کنن؟ آیا نظرات و عقاید اونا هم محترمه؟ آیا نباید زیر سوال ببریمشون؟ چه اونا و چه تو به عنوان فرد وقتی به یک سری اصول و فروع اعتقاد داری باید آمادگی اینو داشته باشی که ازشون دفاع کنی. احترام به عقاید همون تقدیس کردنشونه. وقتی چیزی مقدس بشه دیگه نمی شه اونو زیر سوال برد. مگه کلیسا نمی گفت زمین صافه؟ مگه گالیله رو نمی خواستن به عنوان جادوگر آتیش بزنن چون این اعتقادشون رو زیر سوال برده بود؟ فلاسفه و دانشمندا همیشه سوراخ های باورهای کلیسا و ادیان دیگه رو نشون مردم می دن و بهای سنگینی رو هم براش می پردازن.
قابیل: خیلی خب، قبول دارم که ادیان با رنسانس و انقلاب صنعتی به چالش کشیده شدن ولی الان من از حقوق فردی صحبت می کنم، نه از قدرت و ایدئولوژی. مثلا پدرمون مسلمون بود، با دولت اسلامی هم مخالف بود. آیا عقاید این فرد محترم هست یا نه؟ یا به قول تو باید همه رو با یه چوب زد؟
هابیل: من منکر محترم بودن افراد نشدم. احترام افراد بستگی به کردار اونا داره، نه به عقایدشون. پدر ما فرد محترمی بود چون رفتارش احترام برانگیز بود، هیچ وقت هم سعی نکرد عقاید خودشو به کسی تحمیل کنه. این خیلی فرق می کنه. دوباره تاکید می کنم، این رفتار و کردار افراده که می تونه احترام برانگیز باشه، نه عقایدشون.
قابیل: خیلی خب. پرویز پرستوئی رو که می شناسی؟ دو سه ماه پیش اومده بود لس آنجلس واسه افتتاح فیلمش. خیلی از مردم بهش اعتراض کردن. به درگیری فیزیکی هم کشیده شد. می گفتن اون چون توی ایران داره کار می کنه و با قاسم سلیمانی عکس انداخته و اونو قهرمان دونسته باید مورد اعتراض قرار بگیره. یه عده هم می گفتن که اون اعتقادش اینه و باید به عقایدش احترام گذاشت.
هابیل: ببین من متاسفانه خیلی در مورد پرویز پرستوئی نمی دونم که بخوام قضاوت کنم. اگه به این اعتقاد داره و با اعتقاد به سیستم داره کاری می کنه خوب باید اونو به چالش کشید. بنابر این مهم تر از همه رفتارشه. خیلی ها دارن توی ایران کار می کن،. یه عده مث حاتمی کیا به دولت و سیستم اعتقاد دارن و کارشون هم در خدمت دولته. ولی یه عده زیادی دارن کارشونو می کنن و خط قرمزهایی واسه خودشون دارن که به ابزار تبدیل نشن. نمی شه همه رو با یه چوب زد. ولی از اینا گذشته اون رفتاری که به اصطلاح اوپوزیسیون توی لس آنجلس داشتن هم کمی از همون حزب الهی های خودمون نداشت. همون تفکره ولی با لباس شیک. اون داد و فریادها و به اصطلاح افشاگری کردنشون! واقعا که! حالا برگردیم به همین ولایت خودمون. یه عده ای از همفکرای تو معتقدن که قانون اساسی تقدس داره و برای همه لازم الاجراس. خب آیا باید به تد کروز و عقایدش احترام گذاشت؟
قابیل: چه سریع دنده عوض کردی؟ می دونستم بالاخره می خوای بزنی به اینجا! خب به نظر منم قانون اساسی مرجع همه قوانینه. می دونم می خوای بگی خیلی کشورهای پیشرفته قانون اساسی ندارن و قوانین رو وقتی پیش می آد وضع می کنن و به اصطلاح به روزن، ولی اینجا آمریکاست. قانون اساسی که توسط بنیانگذاران این کشور در دویست و پنجاه سال پیش نوشته و تصویب شده، قانون مطلقه. هر قانون گذار و هر کس که عامل پیاده شدن قانونه باید به پایبندی به قانون اساسی سوگند بخوره. این که آیا قانون اساسی آمریکا کامله یا نه بحثیه که قبلا هم کردیم. نه، کامل نبوده. واسه همین کلی متمم داره که بعدها بهش اضافه شده. بنا بر این آره، تد کروز، پرزیدنت بایدن یا میچ مک کانل و همه قانون گذارها و مجریان قانون به اون اعتقاد دارن.
هابیل: خیلی خب، آره بحثش رو کردیم. حالا در مورد متمم دوم که الان جمهوری خواه ها بهش چسبیدن و به صورت یه اعتقاد مذهبی و خدشه ناپذیر براشون دراومده صحبت کنیم. اولا این که این بعدها به قانون اساسی اضافه شده و تعریف و تفسیرش هم خیلی با اون چیزی که الان جمهوری خواه ها ادعا می کنن فرق می کنه. حتی نوع اسلحه هایی که مورد نظر نویسنده اش بوده با سلاح هایی که الان باهاشون مواجهیم فرق اساسی داره. از همه اینا بگذریم. آیا به نظر تو این همه کشتاری که از بچه ها و بقیه مردم به بهانه های مختلف تقریبا به صورت روزانه در آمریکا صورت می گیره، براتون هشدار دهنده نیس؟ ایا قداست اسلحه بر قداست جان بجه های بی گناه و مردم عادی ارجحیت داره؟ آیا کسانی مثل تد کروز و گِرِگ اَبوت فرماندار تکزاس، میچ مک کانل و دیگران که بر این اصل اعتقاد دارند، عقیده شون محترمه؟ آیا دست اونا به این همه خون آلوده نیس؟
قابیل: اسلحه موضوع خیلی حساسیه توی آمریکا و به خصوص واسه توده های طرفدار حزب جمهوری خواه. واسه همین هیچ کس جرات نمی کنه هیچ سوالی در مورد اون مطرح کنه. من هم با وجود اعتقاد به متمم دوم قانون اساسی فکر می کنم باید فروش اسلحه به نحوی کنترل بشه و سابقه کسی که می خواد اسلحه بخره از لحاظ سوء پیشینه و سابقه بیماری روانی و اینجور چیزا کنترل بشه. این هم تناقصی با حق داشتن اسلحه برای مردمی که قانون رو مراعات می کنن نداره. خیلی ها توی حزب مث من فکر می کنن.
هابیل: می دونم طبق نظر سنجی های مختلف نزدیک 90 درصد مردم خواهان کنترل و محدود کردن فروش سلاح هستن. یعنی حتی اکثریت اعضای حزب جمهوری خواه ولی متاسفانه صداتون درنمی آد. بعد از هر کشتار، یه خورده احساساتی می شین و رفت تا کشتار بعدی. تو خودت بچه داری، هیچ می تونی تصور کنی که بچه ات رفته مدرسه و عصر برنگرده خونه؟ چون یه ابلهی فکر کرده که قانون اساسی این حق رو بهش داده که آزادانه مسلسل بخره و بچه های مردم رو ببنده به گلوله. چرا فشار نمی ذارین روی نماینده هاتون؟ این مساله جمهوری خواه و دموکرات نداره. سال هاست هم حزبی های تو جلوی هر نوع قانونی که فروش اسلحه، حتی مسلسل های جنگی رو محدود کنه گرفتن. تا کی؟ تا چند نفر کشته بشن براتون کافیه؟
قابیل: البته که منم متاثر می شم وقتی می بینم هر دیوونه ای می تونه بره هر اسلحه ای دلش می خواد بخره. ولی همونطور که گفتم اسلحه موضوع خیلی حساسیه واسه نماینده ها و فعالای حزب. همه به این باورن که کافیه یه جائی کوتاه بیان بعد دموکرات ها شروع می کنن به جمع کردن همه اسلحه ها و مردم که خلع سلاح شدن دموکراتا هر بلائی که بخوان می تونن سر مردم بیارن. تنها چیزی که جلوی دموکراتا رو گرفته، اسلحه های دست مردمه. واسه همین به هیچ وجه نمی خوان این حق رو از دس بدن.
هابیل: آخه عزیز من تو آدم تحصیل کرده و سرد و گرم چشیده ای هستی، خودت می دونی که این اراجیف هیچ پایه ای نداره. اینا یه اقلیت پارانویدی هستن که صداشون خیلی بلنده و پدیده هایی مث ترامپ هم اونا رو به کار گرفتن. اونا به این پارانویا دامن می زنن و سیاست مداراتون هم ازش سوء استفاده می کنن. جرات مخالفت هم به کسی نمی دن. به این آمار توجه کن. در آمریکا 400 میلیون اسلحه وجود داره یعنی 40 درصد کل سلاح های گرم توی دنیا! اکثریت جامعه یعنی 70 درصد حتی یک اسلحه هم ندارن. از 30 درصد بقیه 32 درصد فقط یک اسلحه دارن ولی 66 درصد بقیه چندین اسلحه دارند. بنا بر این می بینی که یک اقلیت کشور رو گروگان گرفته. این اقلیت کشور رو به نابودی می کشونن. اینا همونایی هستن که کنگره رو اشغال می کنن و قصد کودتا دارن این ها حزبتون رو هم نابود می کنن. وظیفه شماهاس که اونارو ایزوله کنین و حزبتونو نجات بدین.