بررسی فیلم بیست و یک روز و من
به کارگردانی شیرین برق نورد
تانیا احمدی
بیست و یک روز و من اولین مستند بلند شیرین برق نورد است که مسئلۀ باروری زنان، انتخاب آن ها برای مادر شدن یا نشدن و تحمیلات جامعه بر این مسئله را واکاوی می کند. فیلم از زبان خود شیرین برق نورد و روایت خودش آغاز می شود و به تدریج زنان دیگری وارد این بحث می شوند که آیا اساسا مادر شدن یک غریزۀ نهان در زنان است یا تحمیلی از سوی جامعه است. فیلم با تکیه بر روایات زنان مختلف کلیشه های جنسیتی مادر شدن را نه به عنوان یک امر انتخابی بلکه به صورت یک مسئلۀ غریزی که به زنان تلقین می شود بررسی می کند. بر اساس این باورهای غلط و تلقین های مداوم بسیاری از زنان بر این باورند که تا مادر نشوند انگار کامل نشده اند. برق نورد می کوشد تا با سوال کردن از خودش و دوستان نزدیکش به این سوال پاسخ دهد که آیا اصلاً غریزۀ مادری وجود دارد یا این که این یک باور غلط برای محدود کردن زنان است.
یکی از سکانس های کلیدی این مستند جایی است که شیرین خانوادۀ شوهرش را به منزل دعوت کرده و بحثی تأمل برانگیز در مورد بچه دار شدن یا نشدن بین آن ها درمی گیرد. مادر شوهر اعتقاد دارد که بچه دار شدن یک چرخۀ طبیعی است و کسی نباید این چرخه را بازدارد. شوهر شیرین معتقد است که نباید موجودی را به این دنیا بیاورد چون یک مسئولیت بزرگ است و این بچه ها را باید در آینده با مفاهیمی چون مرگ آشنا کرد و این یک بی انصافی بزرگ در حق بچه است. افراد دیگر نیز بی پرده نظرات خود را نسبت به این ماجرا مطرح می کنند. این طیف وسیع نظرات بسیار جالب و بحث انگیز است. شیرین رو به همسرش می گوید که هیچ کس این سوال را از مرد نمی پرسد اما همه از زن می پرسند که چرا بچه دار نمی شود. همین یک جملۀ شیرین گواه روشنی بر شرایط زنان در باب مادر شدن و تحمیل جامعه برای مادر شدن است. هر چند در ظاهر این زوج با هم تصمیم می گیرند که بچه دار نشوند اما بار مسئولیت این انتخاب بر دوش شیرین است. همسر به شیرین می گوید مادر شدن تصمیمی است که به خود شیرین بستگی دارد اما همه کاملا آگاهیم که در یک جامعۀ سنتی و مردسالار هیچ زنی برای بچه دار شدن یا نشدن فقط متکی به نظر و انتخاب خودش نیست. برق نورد یک مسئلۀ اساسی دیگر را نیز در اینجا مطرح می کند و این موضوع مهم این است که زنان با افزایش سن یا بیماری های زنانه به تدریج قدرت باروری را از دست می دهند و اگر زوجی به هر دلیلی تصمیم بگیرند که بچه دار نشوند اما مرد بعد از چند سال نظرش عوض شود و بچه بخواهد، زن دیگر فرصت بچه دار شدن را از دست داده است. به همین علت برق نورد تأکید دارد که این یک مسئلۀ زنانه است که بیشتر مردان قادر به درک آن نیستند.
فیلم اما یک چرخش بسیار عمیق دارد و آن جایی است که شیرین متوجه فیبرومی در رحمش می شود و برای همین مسئلۀ بچه دار شدن یا نشدن اهمیت بیشتری برایش پیدا می کند. عملی در پیش رو دارد که حیاتی است و ممکن است رحم او را در بیاورند. فیلم به خوبی و درستی وضعیت سخت و متغیر زنان در چنین شرایطی را به نمایش می گذارد. در یک دورهمی با دوستانش شیرین سوالات مختلفی از آن ها می پرسد. او کنجکاو است که بداند زنان اساساً چرا بچه دار می شوند, با بچه دار شدن چه چیزهایی را به دست می آورند و چه چیزهایی را از دست می دهند؟ تصمیم زنان برای بچه دار شدن چقدر برآمده از شناخت، علاقه، و شرایط خودشان است و چقدر تحت تاثیر فشارهای اجتماعی و خانوادگی است؟ و در نهایت زنان چه قدر آزادند که بچه دار نشوند و اگر تصمیم می گیرند که بچه دار نشوند، آیا در آینده پشیمان خواهند شد؟ پاسخ هر یک از دوستانش چالش های زیادی دربارۀ زنان را به تصویر می کشد؛ به عنوان نمونه یکی از دوستان او خودخواسته به بارداری خود پایان داده اما چون حس محبت و نگهداری در او باقی مانده، به خارج از شهر پناه برده و کره اسبی را بزرگ کرده است. او تاکید می کند که با این تصمیم همیشه با قضاوت اطرافیان مواجه بوده است.
بیست و یک روز و من یک مستند بسیار ساده و بی آلایش است اما مسئله ای که مطرح می کند چالشی است که بیشتر زنان در جایی از زندگی با آن روبه رو می شوند. بچه دار شدن یا نشدن، مسئلۀ مهم و اساسی در زندگی زنان است و متاسفانه زنان برای بچه دار نشدن به عنوان انتخابی نامتعارف در جامعه بهایی هنگفت می پردازند.