حاجی فیروز و دنیای امروز
هوشیار افسر
مقدمه
حاجی فیروز یک شخصیت تخیلی است که هر سال در آستانۀ نوروز با صورت سیاه شده و تن پوش قرمز به همراه نواختن دایره زنگی با رقص و پایکوبی در خیابان های شهر مردم را به شادی برای فرارسیدن ایام عید دعوت می کند. عموم اجرا کنندگان این نقش در ایران از اقشار زحمتکش جامعه هستند که هر سال از این راه با دریافت مبالغ اهدایی ناچیزی از مردم چند هفته ای امرار معاش می کنند. در خارج از ایران نیز بسیاری از انجمن های فرهنگی بخشی از برنامه های نوروزی شان را به حاجی فیروز اختصاص می دهند.
جمهوری اسلامی در طول حیات چهل و پنج سالۀ خود در بسیاری موارد از اجرای برنامه های خیابانی حاجی فیروز جلوگیری کرده است. از یک طرف مخالفان جمهوری اسلامی دلیل این مخالفت را ضدیت کل نظام/حکومت با شادی و سنن ماقبل اسلامی می دانند و از طرف دیگر جمهوری اسلامی نژاد پرستانه بودن این سنت را به عنوان دلیل این سیاست برمی شمارد. [۱] ۱
هدف این نوشته نگاهی به سنت حاجی فیروز و بررسی مباحث مطروحه در خصوص تاریخچۀ آن است. در طول این نوشته تلاش خواهیم کرد تا ببینیم که آیا واقعاً این سنت نژادپرستانه است یا خیر و صرف نظر از این سوال، کمی هم تأمل در این باره که آیا در دنیای امروز ادامه و ترویج این سنت به استحکام جایگاه ایرانیان در جامعۀ بین المللی می انجامد یا به آن جایگاه لطمه می زند.
برخی واقعیات
نخست به واقعیات سنت حاجی فیروز بپردازیم؛ علاوه بر سیاه کردن صورت و دست ها، اجرا کنندگانِ این سنت با لهجه و لکنت زبان به خواندن اشعار مشخصی می پردازند. متن برخی از این اشعار از این قرار است:
ارباب خودم سرتو بالا کن
ارباب خودم منو نیگا کن
ارباب خودم بزبز قندی
ارباب خودم چرا نمی خندی؟
حاجی فیروزه، بعله
سالی یه روزه، بعله
نحوه تلفظ با لهجه و با لکنت زبان و استفاده از واژۀ «ارباب» در این ترانه شباهت واضح و انکارناپذیری با شخصیت «مبارک» در نمایش های سبک «سیاه بازی» و «تخت روحوضی» در ایران دارد. [۲] در این نمایش ها، بازیگر نقش «مبارک» با صورت سیاه شده و در مقابل شخصیت «حاجی» که نقش ارباب او را ایفا می کند ظاهر می شود. همچون حاجی فیروز، مبارک نیز با لهجه و با لکنت زبان سخن می گوید و شخصیت «حاجی» را با واژۀ ارباب خطاب می کند. نخست باید پرسید که آیا شخصیت «مبارک» صرفاً نقش مستخدم «حاجی» را بازی می کند یا نقش بردۀ «حاجی» را ایفا می کند. برای پاسخ به این پرسش جا دارد نگاه کوتاهی به تاریخچۀ برده داری در ایران بیافکنیم.
علی رغم تفاوت های بارز با اروپای کهن، قدمت برده داری در ایران به قبل از اسلام بازمی گردد. [۳] در دوران سلسلۀ صفوی برده داری در ایران رایج بود و در انتهای دوران قاجار، نخستین گرایشات آزادی خواهانه که به انقلاب مشروطیت انجامید، عامل داخلیِ فشار از پایین را ایجاد کرد و در کنار آن، عامل خارجیِ تمایل استعمار بریتانیا، نهایتاً به محدودیت هایی در زمینۀ تجارت برده منجر شد. بالاخره در سال ۱۳۰۸ (۱۹۲۹) با تایید رضا شاه پهلوی، مجلس شورای ملی رسماً برده داری را در ایران ملغی کرد. [۴] حتی پس از الغای برده داری تجارت قاچاق برده از شرق آفریقا ادامه داشت و بسیاری از بردگان قبل از الغای برده داری به زندگی در اسارت ادامه دادند. [۵] با وجود تفاوت های برده داری در ایران با برده داری در ایالات متحده که پس از پایان جنگ داخلی آمریکا در سال ۱۸۶۵ با تصویب متمم سیزدهم قانون اساسی این کشور غیر قانونی اعلام شد، برده داری در ایران نیز عمیقاً ضد بشری بود و رضا شاه با هدف قرابت با غرب و ارائۀ تصویر پیشرفته تر و هماهنگ تر با جامعۀ بین المللی از الغای برده داری حمایت کرد. [۶] البته بنیانگذار سلسلۀ پهلوی با وجود به قدرت رسیدن با کمک و حمایت امپراتوری بریتانیا، در سال های آخر سلطنتش به آلمان هیتلری تمایل پیدا کرد و همین مهم، علی رغم اعلام بی طرفی از سوی او در جنگ دوم جهانی، یکی از دلایل اشغال ایران به وسیله متفقین در شهریور ۱۳۲۰ (۱۹۴۱) و عزل او از سلطنت بود. [۷] صرف نظر از انگیزۀ اصلی رضا شاه برای الغای برده داری در ایران، این عمل او حاوی درس هایی برای جامعۀ ایرانیان است که در ذیل به آن خواهیم پرداخت.
تفاوت های برده داری در ایران در قرون نوزدهم و بیستم با برده داری در ایالات متحده چه بودند؟ برده داری در آمریکای شمالی عمدتاً برای فراهم کردن نیروی کار ارزان در درجۀ اول جهت کشت پنبه در ایالات جنوبی آمریکا استفاده می شد و تقریباً همۀ بردگان از آفریقا ربوده شده و سیاه پوست بودند. [۸] بردگان در ایران عموماً در نقش مستخدم خانگی، مردان عقیم شده برای مدیریت حرمسرای شاهان قاجار (خواجگان) و بردگان زن حرمسرا استفاده می شدند. بردگان مستخدم و خواجگان عموماً از رنگین پوستان جنوب آسیا و سپس سیاه پوستان شرق آفریقا بودند اما بردگان زن حرمسرا عموماً از ارمنستان و گرجستان بودند و جمعیت این گروه آخر با شکست بزرگ ایران در جنگ با روسیۀ تزاری و عقد قرارداد ترکمنچای در سال ۱۸۲۸ که به از دست رفتن ارمنستان انجامید کاهش بسیار یافت. [۹] برخی تاریخ نگاران با استناد به این تفاوت ها سعی در شستشوی تاریخی ماهیت ضد انسانی و نژادپرستانۀ برده داری در ایران دارند که بررسی جامع آن گرچه الزامی است ولی از حوصلۀ این نوشته خارج است اما قید این مهم ضروری است که طرفداران برتری نژادی سفیدپوستان در ایالات متحده نیز با تحریف تاریخ و استفاده از روایت های کاملاً ساختگی چون «بردگان بخشی از خانوادۀ برده داران بودند» سعی در شستشوی این جنایات شرمسارانۀ تاریخ آمریکا و تحمیل فراموشی نژادپرستی در این کشور دارند که به اشکال دیگری و به طور سیستماتیک در حال حاضر نیز جریان دارد. شباهت روایت های توجیه گران برده داری در ایران با طرفداران برتری نژادی سفیدپوستان در ایالات متحده جای تأمل و بعضاً شرمساری دارد. شستشوی تاریخی بردگان سیاه پوست در ایران و فراموشی تاریخی حضور بردگان سیاه پوست از شرق آفریقا در ایران قرون نوزدهم و بیستم میلادی به انکار موجودیت ایرانیان آفریقایی تبار فراروییده است به طوری که نسل کنونی آنان باید برای اثبات موجودیت اجتماعی شان مبارزه کند. [۱۰]
با توجه به تاریخچۀ برده داری در ایران تردیدی نیست که رابطه ای مستقیم میان ژانر سیاه بازی و بردگان سیاه پوست که به عنوان مستخدم به اسارت کشیده می شدند وجود دارد. شخصیت مبارک که با لهجه و لکنت زبان نقش ایفا می کند، صرفاً یک مستخدم ساده نیست و حاجی نیز صرفاً یک ارباب ساده نیست. شخصیت مبارک نماد یک آفریقایی تبار به بردگی کشیده شده است و شخصیت حاجی مظهر یک برده دار است. شخصیت مبارک جنبه های دیگری نظیر حقه بازی در عین ساده لوحی دارد و به طور کلی ژانر تخت روحوضی آمریکایی یا شو منسترال (Minstrel Show) و شخصیت جیم کرو را تداعی می کند که در ایالات متحده به عنوان یک سبک نژادپرستانه کاملاً منسوخ شده است. [۱۱] در این زمینه در ذیل بیشتر سخن خواهیم گفت.
تاریخ یا فرضیات
در خصوص قدمت تاریخی سنت و شخصیت حاجی فیروز نظریه های گوناگونی وجود دارد. از یک سو نظریات مهرداد بهار است که حاجی فیروز را به داستان سیاوش در شاهنامۀ فردوسی ربط می دهد و حتی عقیده دارد که سیاوش به معنای سیاه گونه و این معنا نشان دهندۀ رابطه سیاوش و صورت سیاه حاجی فیروز است. [۱۲] لغت نامۀ دهخدا تنها معنی سیاوش و مترادف آن سیاوخش را به ترتیب «پرنده ای که آن را سرخاب گویند» و «لذت عقلی را گویند» ذکر می کند و اشاره ای به سیاه گونه ندارد. نظریه دیگر بهار، سیاوش را به خدایان کشاورزی و گله داری در بین النهرین کهن با نام تموز ربط می دهد که هنگام بهار از دنیای مردگان و عالم اموات برمی خیزد و نظر به این که بسیاری از شرکت کنندگان در جشن های بهاری بین النهرین کهن نیز صورت خود را سیاه می کردند پس این وجه اشتراک نشان دهندۀ ارتباط تموز با سیاوش و حاجی فیروز است. بهار لباس قرمز حاجی فیروز را به خون سیاوش ربط می دهد. [۱۳] از دیگر سو محمود امیدسالار در مقاله ای در سال ۲۰۰۲ می نویسد که مهرداد بهار هیچ گاه نظریات خود را با ارائۀ شواهد تاریخی به اثبات نمی رساند و نظریات او از حد گمانه زنی عبور نمی کند. امیدسالار می نویسد که در هیچ یک از آثار کلاسیک فارسی اشاره ای به شخصیت و سنت حاجی فیروز نشده است.[۱۴] در زمینۀ سندیت ارتباط حاجی فیروز و تموز با بازگشت از دنیای مردگان، دکتر کتایون مزداپور در گفتگویی با عنوان «رازگشایی اسطورۀ حاجی فیروز» در پیک شماره ۱۹۳ می گوید «خانم شیدا جلیلوند که شاگرد دکتر ارفعی است روی ترجمۀ فارسی لوح «اگدی» که مربوط به فرود «ایشتر» به زمین است، کار می کرده. او در ترجمۀ این لوح نکتۀ جالبی پیدا کرد که نظر مرحوم مهرداد بهار را تایید می کند.» [۱۵] البته ایشان مشخصاً تصریح نمی کنند که این «نکتۀ جالب» دقیقاً چه بوده است و چطور نظر مهرداد بهار را تایید می کند و این یافته ها و مستندات در کجا منتشر شده است.
به نظر می رسد که نظریات گوناگون در مورد قدمت تاریخی حاجی فیروز و ارتباط آن با تاریخ و فرهنگ ایران باستان از سندیت علمی و آکادمیک برخوردار نیستند و از حوضه حدس و گمان فراتر نمی روند. البته این واقعیات به معنای این نیست که نمی توان به بررسی علمی تاریخی پدیده حاجی فیروز پرداخت چرا که منابع تاریخی ایران باستان فراوانند. نکته اینجاست که بررسی و تحقیق مستند آکادمیک در این مورد انجام نشده است. علاوه بر این شواهد تاریخ معاصر ایران نشان دهندۀ آن است که شخصیت حاجی فیروز در شکل امروزی آن قرابت قابل توجهی با شخصیت مبارک در ژانر سیاه بازی دارد و ارتباط این سبک هنری با تاریخ برده داری در ایران در قرون نوزدهم و بیستم میلادی انکارناپذیر می نماید.
سوال کلیدی این است که صرف نظر از ارتباط شخصیت حاجی فیروز با تاریخ و سنن ایران باستان، آیا در دنیای امروز ادامه و ترویج این سنت به استحکام جایگاه ایرانیان در جامعه بین المللی می انجامد یا به آن جایگاه لطمه می زند.
زمینه و مضمون تعیین کننده است
شاید موثرترین نحوه سنجش سنن و شخصیت های سنتی ایرانیان تاثیر پایبندی به این سنن در جایگاه ایرانیان در میان همه جوامع بشری باشد. در دنیای فوق مرتبط امروز که یک رقص شاد در بازار ماهی فروشان رشت با سرعت بی سابقه ای در شبکه های اجتماعی به یک پدیدۀ بین المللی با ده ها میلیون بیننده و طرفدار تبدیل می شود و در سراسر دنیا با رنگ و نمای فرهنگ محلی تکرار می شود، حاجی فیروز و سیاه بازی نیز در خلاء رخ نمی دهند و در متن فرهنگ و سیاست دنیای امروز بروز می یابند. آیا در این برهه از تاریخ بشری که تلاش در راه گسترش عدالت نژادی و مقابله با نژادپرستی در ایالات متحده و سراسر جهان در دستور کار ترقی خواهان و انسان دوستان قرارداد، حاجی فیروز و سیاه بازی که تداعی گر ژانر منسوخ و نژاد پرستانۀ تخت روحوضی آمریکایی منسترال شو (Minstrel Show) هستند به ارتقاء جایگاه فرهنگی ایرانیان کمک می کنند؟
جا دارد که خوانندۀ این سطور را با ژانر تخت روحوضی آمریکایی منسترال شو آشنا کنیم. این ژانر که توسط توماس دورتموند رایس (Thomas Dartmouth Rice) با خلق شخصیت جیم کرو در سال ۱۸۲۸ میلادی در آمریکا آغاز شد و تا نیمۀ قرن بیستم در سراسر آمریکا محبوبیت داشت، سیاهپوستان را مادون انسان، فریبکار، کلاهبردار، دزد و بیسواد به نمایش می کشید. توماس رایس با سیاه کردن صورت خود و تقلید تحقیرگرانۀ سیاهپوستان با دلقک بازی شخصیت جیم کرو را به نمایش گذاشت و به محبوبیت گسترده ای دست پیدا کرد. اتفاقی نبود که قوانین جدایی نژادی (Segregation Laws) که از سال ۱۸۹۰ عمدتاً در ایالات جنوبی جایگاه سیاهپوستان را رسماً به شهروندان مادون تنزل داد و رژیم ترور لینچینگ را با بیش از چهار هزار قربانی مستقر ساخت، با نام شخصیت جیم کرو شناخته می شود. بدون درک این مضمون نمی توان به سوال بالا پاسخ داد.
ما ایرانیان بخشی از جامعۀ بین المللی هستیم. حتی اگر فرض کنیم که تمام نظریات مهرداد بهار و دکتر مزداپور در خصوص پیوند شخصیت حاجی فیروز با فرهنگ ایران باستان سندیت علمی و تاریخی دارد، قرابت کاراکتر حاجی فیروز با سیاه بازی و شخصیت مبارک و بعضاً شباهت آن با شخصیت جیم کرو و تخت رو حوضی آمریکایی، جامعۀ ما را به تبعید در ناکجا آباد نژادپرستی در متن فرهنگ دنیای امروز محکوم می کند. برخی می پندارند که صرفاً با سیاه نکردن صورت حاجی فیروز و مبارک می توانند این سنن را حفظ کنند ولی حفظ محتوای این کاراکترها در متن دنیای امروز مشکل آفرین است و انرژی فرهنگی جامعه ایران را که می تواند به رشد و شکوفایی فرهنگ ما در همبستگی با کل جامعۀ بشری بیانجامد به هدر می دهد.
موخره
در بخش های آغازین این نوشته با اشاره به الغای رسمی برده داری در ایران زمان رضا شاه گفتیم که این حرکت او حاوی درس هایی برای جامعۀ ایرانیان در دنیای امروز است. اگر رضا شاه پهلوی برای همسویی با جامعه بین المللی و ارتقای اعتبار و حیثیت بین المللی ایران تصمیم به الغای برده داری گرفت، ما هم می توانیم در دنیای امروز آن بخش از سنن و فرهنگمان را که صرف نظر از مقصود اجرا کنندگان آن سنن، تداعی بخش نژادپرستی و برده کشی همنوعانمان هستند را به بایگانی تاریخ بسپاریم تا جایگاه جامعۀ ایرانیان را در همبستگی با کل جامعۀ انسانی ارتقا بخشیم. تجربۀ مثبت و سازندۀ انجمن های فرهنگی ایرانیان در آمریکا که با جایگزین کردن شخصیت دوست داشتنی عمو نوروز به جای حاجی فیروز نوروز باستانی را جشن می گیرند نوید بخش آینده ای است که ایرانیان سنن خود را با تعهد به ارزش های والای انسانی چون عدالت نژادی ارج می نهند.
پانویس ها
[۱] – Abrahamian, Ervand. Iran Between Two Revolutions. Princeton University Press, 1982. https://doi.org/10.2307/j.ctv1fkgcnz, Pages 445, 461
[۲] – بیتا بقولی زاده «افسانه های حاجی فیروز: نمودهای نژادپرستانۀ تخت حوضی ایرانی»، مترجم الهه نژادحسین، لترال ۱۰.۱ (۲۰۲۱)
[۳] – https://www.iranicaonline.org/articles/barda-ii
[۴] – Law for prohibition of slave trade and liberation of slaves at the point of entry, 1 Iranian National Parliament 7, Page 156 (1929).
[۵] – MIRZAI, BEHNAZ A. A History of Slavery and Emancipation in Iran, 1800-1929. University of Texas Press, 2017. https://doi.org/10.7560/311752، Page 203
[۶] – بیتا بقولی زاده «افسانه های حاجی فیروز: نمودهای نژادپرستانۀ تخت حوضی ایرانی»، مترجم الهه نژادحسین، لترال ۱۰.۱ (۲۰۲۱)
[۷] – افسانۀ نژاد آریایی – قسمت دوم – https://peykmagazine.com/3595/%d8%a7%d9%81%d8%b3%d8%a7%d9%86%d9%87-%d9%86%da%98%d8%a7%d8%af-%d8%a2%d8%b1%db%8c%d8%a7%db%8c%db%8c-2/
[۸] – Beckert, Sven. 2015. Empire of Cotton. Harlow, England: Penguin Books.
[۹] – https://iranicaonline.org/articles/barda-iv
[۱۰] – https://merip.org/2021/06/writing-ourselves-into-existence-with-the-collective-for-black-iranians/
[۱۱] – https://glc.yale.edu/outreach/teaching-resources/teacher-professional-development-programs/past-teacher-development-15
[۱۲] – Mehrdād Bahār, “Nowruz, zamān-e moqaddas,” Čistā 2, 1362 Š./1983, pp. 772-78; repr. in idem, Jostār-i čand dar farhang-e Irān, 2nd ed., Tehran, 1374 Š./1995a, pp. 221-29.
[۱۳] – Idem, “Nowruz, jašn-i āriāʾi nist,” in Jostār-i čand dar farhang-e Irān, 2nd ed., Tehran, 1374 Š./1995b, pp. 229-37.
[۱۴] – https://www.iranicaonline.org/articles/haji-firuz#prettyPhoto
[۱۵] – https://peykmagazine.com/2603/%d8%b1%d8%a7%d8%b2%da%af%d8%b4%d8%a7%db%8c%db%8c-%d8%a7%d8%b3%d8%b7%d9%88%d8%b1%d9%87-%d8%ad%d8%a7%d8%ac%db%8c-%d9%81%db%8c%d8%b1%d9%88%d8%b2/