معرفی کتاب متال باز
نویسنده: علی مسعودی نیا
مرسده بصیریان حریری
متال باز رمانِ نخستِ علی مسعودی نیا نویسنده، شاعر، منتقد، مترجم و روزنامهنگارِ نسبتاً باسابقه است که توسط نشر مرکز منتشر شده است. او شعر را در کارگاه سیدعلی صالحی و نگارش داستان را نزد حسین مرتضاییان آبکنار آموخته.
متال باز رمانی جذاب است كه راوی آن با طنزی تلخ و با استفاده از هذیان های ذهنی خود، شرح زندگی و روابطش را از گذشته تا حال می گوید. کلیت کتاب تراوشات ذهنی راوی اول شخص است. او در این روایت لحظات رئالیستی و هذیان گونه ای را به تصویر می كشد.
اصلی ترین دغدغهۀ نویسنده، نقد تناقضات جامعه با اوست. از این جهت رمان تلاشی ادبی است برای نشان دادن مرز بین علایق و شیوه های مورد قبول جامعه و فرد. یكی از مهم ترین موضوعاتی که در داستان با آن روبه رو می شویم جدال راوی برای پیدا کردن هویت خود است. راوی داستان مخاطبان زیادی دارد و برای طیف وسیعی از افراد 20 تا 40 ساله آشناست. ذهن پریشان قهرمان داستان آینه ای است از پریشانی و ناامیدی نسل جوان. نسلی که مغاکی در پیش رو دارد و دنیای اطرافش در حال فروپاشی است.
از سوی دیگر شادی، خواهر قهرمان داستان، که جامعه شناسی خوانده، بیش از آن که همراه برادرش باشد، راهنما و حلال مشکلاتش است و خوب می داند که متال باز از جامعه کناره گیری کرده و در طول داستان این واقعیت را چندین بار به او گوشزد می کند اما برای متال باز یک تخت و دوش آب گرم و یک ایوان که زن همسایه را از آن دید بزند و سگش کافیست. راوی چهل سالش شده، در خانۀ پدر و مادرش زندگی می کند و هیج منبع درآمدی ندارد. روزی پدر و مادر تصمیم می گیرند پسر ۴۰ ساله شان را از خانه بیرون کنند و او حتی نمی فهمد دلیل این کار والدینش چیست!
«شادی یه بار بهم گفت تو هی طلبکاری از دنیا و آدماش و اینه که بهت سخت می گذره. اگه تا حالا یاد نگرفتی مدارا کنی با دنیا دیگه یاد نمی گیری… اینه که بهتره شل کنی و این قدر بی خودی اف یو سی کی نثار ملت نکنی. تو مگه چی کار کردی براشون که انتظار داری برات کاری بکنن؟ گفت زندگی بلدی می خواد و تو بلدش نیستی.»
در همین یک پاراگراف با بخش مهمی از واقعیت های اجتماعی روبه رو هستیم. برای ادامۀ بی دردسر زندگی تا آخر خط، باید راحت از کنار بی معنی بودن زندگی بگذری؛ مثل بقیۀ مردم.
نثر رمان معجونی است از نوشتن به شیوۀ محاوره (مثلا کلمه «نباهاس» به جای «نباید») و اصطلاحات انگلیسی لقلقۀ ذهن و زبان راوی که به فارسی نوشته شده. فرم رمان ترکیبی است از درگیری ها و مواجهۀ راوی با مشکلاتی که با اخراجش از خانه با آن ها درگیر شده و بازگشت های ذهنی به گذشته و یادآوری خاطرات تلخ و شیرینش با خواهرش شادی. راوی درگیر دنیایی مملو از شعر و از همه مهم تر اندیشه های متال است. او از آلبوم «بلکِ» گروه متالیکا می گوید و جهان را بعد از آن تمام می داند:
«متال از اولی نیست که، متال رسیدنیه… ملتفتید چی می گم؟ یعنی نباهاس از اول اولش متال باز باشی از سر نادونی، باید برسی به متال از اندی و شهرام و شهره شروع کنی و برسی به ابی و داریوش و فروغی و فرهاد و بعد یه مدت ناظری و شجریان و سراج و بعد مایکل و مدونا و کریس دبرگ و راکست و بعد الویس و بیتلز و رولینگ استونز و پینک فلوید و بعدش تازه از خزای متال شروع کنید و برسید به اصلش. از جان بونجووی و پویزن و دف لپارد شروع کنی و برسی تا گانز و دیپ پرپل و لد زپلین؛ تا نری دبستان ماتلی کرو و ائروسمیت و اسکورپیونز نمی رسی به دانشگاه بلک سبت و آیرون میدن و موتورهد. اونی که اولین آلبومی که واسه خودش ضبط کرده پین کیلرِ جوداس بوده نابغه نیست، گوساله ست و اصلاً حیف گوساله. اون احمقی که می گه متالیکا گروه نیست خونش حلاله، چون معلومه معنی روند رو نمی دونه… دلش خوشه به عرعر اسلیپ نات و کورن چون مینیستری و مُربید انجل و مَسِیکر و اِنتامبد رو اصلاً نمی شناسه و نشنیده. روزگار بدی شده…. اصلاً دنیا بعد از آلبوم بلکِ متالیکا تموم شد. اون ها رفتن زیر بلیت کاپیتالیست های کانسیومریست و خودشون رو فروختن به ام تی وی و خب معلومه که وقتی نماد متال بره زیر بلیت چارت های بیلبورد و تاپ توئنی، هر سوسول مودرازی که جین راسته پاش می کنه و دوست داره جلوی چشم دخترها هارش به نظر بیاد می زنه تو خط متال بازی…»
راوی در عین حال از زندگی شخصیش می گوید. در این زندگی او انسانی تنها است و این تنهایی موجب می شود تا احساس وابستگی اش به سگش و بعدتر گربه ها زیاد شود. راوی دچار رفت وآمدی بین رئالیسم زندگی و رئالیسم ذهن خود است.
رمان متال باز در ابتدای هر بخش با شعری مرتبط به آن آغاز می شود که در پیوست ترجمۀ آن آمده است، توسط اول شخص مفرد روایت می شود و همین امر باعث همذات پنداری خواننده با راوی می شود. هرچند ممکن است جهان متالی او و دایرۀ لغاتش که تحت الشعاع علایقش است غریب بنماید، اما خواننده او را از نزدیک می شناسد.
از دیگر ویژگی های رمان، رفت و آمد موفق نویسنده بین ذهن و واقعیت است.
نویسنده انسانی تنها و محصور را خلق کرده که در آن تنها همزبانش خودش است. در رمان آدم های دیگری هم حضور دارند. این آدم ها با عمل خود، موقعیت های راوی را تغییر داده و جریان زندگی او را مختل می كنند. متال باز با این ویژگی ها در واقع تصویری است از مبارزۀ ذهنِ واقعیت گریز با رئالیسمِ سیاهِ زندگی در این روزگار.
چاپ اول متال باز توسط نشر مرکز در سال 1401منتشر شده است.