مُتولد اِوین
از مریم زارع
تانیا احمدی
متولد اِوین مستندی آلمانی–اتریشی و نخستین فیلم مریم زارع در مقام کارگردانی است که در سال ۲۰۱۹ در بخش «چشم انداز سینمای آلمان» در شصت و نهمین جشنوارۀ بین المللی برلین به نمایش درآمد و جایزۀ ویژۀ این بخش را دریافت کرد. این مستند همچون یک سفرنامۀ شخصی در قالب تصویر عمل می کند و کاوشی است در زندگی شخصی مریم و فصل هایی از گذشتۀ او که با سرنوشت پدر و مادرش که زندانی سیاسی بودند، در هم تنیده شده اند. مریم در زندان اوین به دنیا آمده زیرا پدر و مادرش در زمان رژیم آیت الله خمینی زندانی سیاسی بودند. هنگامی که تنها چند ماهه بود، مریم را نزد پدربزرگ و مادربزرگش فرستادند تا با آن ها زندگی کند. مدتی بعد مادرش از زندان آزاد شد و او به همراه مادرش به آلمان مهاجرت کرد. او در سن دوازده سالگی به طور اتفاقی می فهمد که مادرش او را در زندان اوین زاده؛ اکنون که در سی و پنج سالگی تصمیم می گیرد به گذشتۀ خود بازگردد، با چندین دهه سکوت روبه رو می شود و کمر به کاوشی عمیق دربارۀ شرایط پیرامون تولدش می بندد.
مریم و مادرش پیوند محکمی با هم دارند اما آن ها هیچ وقت نتوانسته اند دربارۀ گذشته حرف بزنند. سکوتی که سه دهه زندگی آن ها را احاطه کرده اینک قرار است بشکند. پدر و مادرش در سال ۱۹۸۳ در حالی که مادر باردار بوده دستگیر شده بودند. مادرش پس از دو سال آزاد شد, اما پدرش هفت سال زندان را تحمل کرد و حتی با حکم اعدام روبه رو شد. پدر همچنین از کشتارهای سال ۱۳۶۷ جان سالم به در برد. این تمام چیزی است که مریم می داند اما آنچه که او را اذیت می کند و ترومای عمیقی بر جان او نهاده است چیز دیگری است: او می خواهد بداند در زندان چه اتفاقاتی رخ داده، تولدش به چه شکل بوده، چرا مادر و پدرش او را نزد پدربزرگ و مادربزرگش فرستادند و چرا بخشی از ذهنیت او همواره گرفتار زندان است. با ساختن این مستند، مریم در تلاش است تا پاسخ این سوال ها را بیابد. او در آغاز بخشی از تریلر فیلم را به مادرش نشان می دهد، بغض مادر می شکند، اما هیچ وقت سکوت خود را نمی شکند. روانشناس مریم به او کمک می کند تا به او بفهماند که مکث ها و سکوت والدینش در مورد گذشته ممکن است دلیل عمیق تری داشته باشد و شاید آن ها از باز شدن دوبارۀ زخم های قدیمی بیم داشته باشند. از این رو مریم تصمیم می گیرد به پاریس سفر کند و با عمه و سپس با هم سلولی مادرش در زندان صحبت کند.
میل بی پایان مریم برای درک گذشته بار دیگر به نقطۀ ناامیدی می رسد چرا که همواره سوال های مریم بی پاسخ می مانند اما همه چیز با ملاقات شهلا شفیق که یک جامعه شناس است تغییر می کند. شفیق توضیح می دهد که حتی سکوت نیز دارای اهمیت است و به طور پیچیده در روایت تاریخی ایران تنیده شده است. به پیشنهاد شفیق، مریم در کنفرانسی با محوریت زنان ایرانی در تبعید در فلورانس شرکت می کند. در میان زندانیان سابق، چندین نفر روایات خود را برای مریم تعریف می کنند. زنی حادثه ای بسیار ناراحت کننده را بازگو می کند که در آن شاهد زایمان زن دیگری در شرایط وحشتناک بود. قدرت و اهمیت فیلم در این صحنه گنجانده شده است: جایی که یک روایت فردی به بخشی از تاریخ جمعی تبدیل می شود که در واقع پر از درد و حقایق ناگفته است. مریم با چند تن از همنسلان خود که آن ها نیز سرنوشت مشابهی داشته اند آشنا می شود. آن ها همه در اوین متولد شده اند، برخی به دلایل عمیق عاطفی حاضر به گفتگو نشدند اما دو تن از آن ها با مریم گفتگو می کنند. اولی، خانمی مقیم لندن است که حرفه اش روانشناسی است و دومی نویسنده ای مقیم آمریکا. فیلم پیوندی مستحکم بین این سه دختر جوان که گذشته های مشابهی دارند ایجاد می کند.
متولد اِوین به خوبی نشان می دهد که چطور یک روایت منحصر به فرد و شخصی می تواند بخشی از تاریخ ایران باشد. تجربیات مشترک دیگران در هم تنیده می شوند و روایت گسترده تری کشف می شود. آنچه که به عنوان یک جستجوی شخصی آغاز شده بود به تلاشی بزرگ تر برای درک وضعیت اسفناک همۀ زنان و کودکانی که در آن دوران در اوین محبوس بودند تبدیل می شود. در پایان فیلم شاهد گفتگوی دیگری بین مریم و مادرش هستیم. در این مبادلۀ صمیمی، مادر از مبارزۀ پنهان و خاموش خود، تلاش های مستمر برای کنار آمدن با آسیب های زندان و بحران های پناهندگی حرف می زند. تمام تلاش مادر این بوده که خود و دخترش را نه به عنوان قربانیان تاریکی و ناامیدی بلکه به عنوان زنانی انعطاف پذیر نشان دهد که در برابر نیروهای سرکوبگر که به دنبال شکستن روحیۀ آن ها هستند، مقاومت می کنند. فیلم به درستی نشان می دهد که تمرکز اصلی بر پاسخ های مادر نیست بلکه بر شجاعت مریم است که با ساختن این مستند راهی برای مقابله با ترس های عمیق و رهایی از گذشتۀ خفقان آور خود پیدا کرده است. اصرار فیلم برای تمرکز روی پرسش های مریم به جای پاسخ های مادرش بر ماهیت نیرومند پرسشگری تاکید می کند. برای مریم پرسش اولین گام به سوی فراتر رفتن از محدودیت های تحمیلی و ساختن روایتی جدید است.
در سکانس پایانی مریم در زیر آب همانند جنینی در خود جمع می شود و نفسش را حبس می کند، گویی در تمام این مدت که سکوت کرده بود، در رحم مادرش در زندان محبوس بوده است. حالا با بر زبان آوردن آنچه همواره انکار می کرده، امکان تولد دوباره را یافته است. پس سرش را از زیر آب بالا می آورد و نفس حبس شده اش را آزاد می کند. گویی او در حال بازآفرینی صحنۀ تولدش است که این بار به جای زندان در آزادی است. زارع به واسطۀ این مستند درخشان تاثیر تروما بر بدن و روح بازماندگان و فرزندانشان را واکاوی می کند و نشان می دهد نسل او چگونه توانسته با تاریخ خود ارتباط برقرار کند. فیلم روایتی قدرتمند از مقاومت را به تصویر می کشد که از مادران شروع می شود و از طریق فرزندانشان تداوم می یابد. داستان زندگی هر فردی با تار و پود تاریخ یک ملت در هم تنیده است. حفظ نام ها، تصاویر، صداها و مستند کردن آنچه که امروز در ایران می گذرد، یک ضرورت تاریخی است. رژیم های سلطه گر همواره تلاش می کنند با جعل روایات شخصی، تاریخی نادرست را به ما ارائه دهند؛ در مقابل متولد اِوین نشان می دهد چگونه مستندسازیِ روایت های شخصی بازماندگان پس از فاجعه به عنوان پادزهری قوی در مقابل فراموشی جمعی و تاریخ جعلی عمل می کند.