مروری بر رمان مسافر و مهتاب
اثر: آنتال صرب
مرسده بصیریان حریری
رمان مسافر و مهتاب در ونیز آغاز می شود، بین دو جنگ جهانی. زوجی برای ماه عسل از بوداپست به ونیز می روند، یک ماه عسل به قاعده برای این دو که از طبقهی بورژوا هستند. اما تازه داماد، میهای، تا پایش به ونیز می رسد تب و تاب رفاقت های ایام نوجوانی و غمِ پایان دوران پسرانگی گریبانش را می گیرد. انگار هر چشم اندازی در ایتالیا فقط برای این ساخته شده تا میهای را به گذشته برگرداند. چنان دلمشغول گذشته می شود، انگار نه انگار که وسط ماه عسلش است. پس از دیداری اتفاقی با یکی از همان رفقای ایام قدیم، که به میهای خبر می دهد دوست قدیمی و مفقودشان، اروین نیز در ایتالیا به سر می برد، سعی می کند ایام پرماجرای نوجوانی اش را برای همسرش شرح دهد. بدین ترتیب گذشته و حال در هم تنیده می شود: رفاقت میهای با خواهر و برادری که جذبه ای غریب دارند و دو پسر دیگر که بعداً به آن گروه اضافه می شوند. در بحبوحۀ جنگ جهانی اول این دختر و پسرها به اخبار و جنگ پشت می کنند و نمایش بازی می کنند. چندی بعد، یکی از اعضای اصلی گروه، تومش، خودکشی می کند و گروه از هم می پاشد. پس از آن، سایۀ مرگ هرگز از اعضای آن گروه دور نمی ماند.
سپس آن دو سوار قطار راهی رم می شوند، میهای در ایستگاهی پیاده می شود تا قهوه بخورد و بعد سوار قطار اشتباهی می شود و از ارژی، همسرش جدا می افتد. اشتباهی معصومانه اما نه دور از انتظار. بدین ترتیب میهای سیر و سلوکی را در ایتالیا شروع می کند، با قطار و بیشتر پیاده. در این حیص و بیص دیدارهایی غیرمترقبه رخ می دهد که هر کدام تأثیری متفاوت بر این سفر می گذارند.
از آن طرف، ارژی نیز که تاب بوداپست را پس از اینکه شوهرش در ماه عسل ترکش می کند ندارد، به سوی پاریس می شتابد و نزد دوستی قدیمی می رود و او نیز سلوک خود را آغاز می کند.
مسافر و مهتاب، شاهکار آنتال صرب (۱۹۰۱ ـ ۱۹۴۵) و یکی از بزرگ ترین آثار ادبیات مدرن اروپا، ماجرای سیر و سلوکی است معنوی و گشت و گذاری در ایتالیا و پاریس. مواجهۀ امیال درونی با توقعاتی که جامعه از آدم دارد. جدالی است میان محافظه کاریِ بورژوازی و عصیان. گذشته ای است که از بوداپست دست می اندازد به ماجراهای تازه در ایتالیا و پاریس. با اینکه مسافر و مهتاب در سال ۱۹۳۷ نوشته شده، اما سوای غیبت تکنولوژی، داستانی است نو.
آنتال صرب نویسنده و ادیب به نام مجارستانی از دوران دانشجویی به نوشتن مقالاتی دربارۀ هنریک ایبسن و ویلیام بلیک و… پرداخت. چندین رمان را به مجارستانی برگرداند. در سی و دو سالگی به ریاست فرهنگستان ادب منصوب شد و در همان سال اولین رمانش، افسانۀ پندراگون منتشر شد. تاریخ ادبیات اروپا و تاریخ ادبیات مجارستان را پس از انتشار دومین رمانش، مسافر و مهتاب به رشتۀ تحریر درآورد که هر دو هنوز از منابع معتبر محسوب می شوند. همچنین کتابی در مورد تئوری رمان منتشر کرد. وی استاد ادبیات دانشگاه سگد بود. در سال ۱۹۳۵ و بار دیگر در سال ۱۹۳۷ موفق به دریافت مهم ترین جایزهی ادبی مجارستان، جایزۀ بامگارتن شد.
آنتال صرب پس از اشغال مجارستان در سال ۱۹۴۴ توسط آلمان، به انتخاب خودش در کشورش ماند. به دلیل داشتن تبار یهودی ابتدا ممنوع القلم شد و اواخر همان سال، به اردوگاه کار اجباری فرستاده شد. با اینکه بارها پیش آمد که با پادرمیانی دوستان و اهالی قلم از اردوگاه برهد، ماندن را ترجیح داد چون حاضر نبود صرفاً خودش را نجات دهد و باقی دوستان و همقطارانش را در اردوگاه جا بگذارد. آنتال صرب تنها چند هفته پیش از پایان جنگ جهانی دوم، در سال ۱۹۴۵، در چهل و سه سالگی کشته و در گوری دسته جمعی به خاک سپرده شد.
آثار آنتال صرب حتی در دوران کمونیستی هم با سانسور منتشر می شد. اولین بار در سال ۱۹۹۰ بود که به همت همسرش آثارش تمام و کمال منتشر شدند.
رمان حاضر سه ترجمۀ انگلیسی دارد. لِن ریکس اولین کسی بود که دست به ترجمۀ این اثر زد و بعدها پیتر وی. چیپات و پیتر هارگیتای. این اثر در سال 1402، به ترجمۀ فرناز حائری توسط نشر نو منتشر شده است. فرناز حائری، مترجم و جستارنویس ایرانی، آثاری از جان برجر، ویلیام ترور، ریچارد ییتس، هاروکی موراکامی، ناتالیا گینزبورگ و نیل گیمن ترجمه کرده است.