بررسی فیلم
نصرت کریمی :هنرمند بودن در ایران
کاری از بابک کریمی، مهرداد اسکویی، روح الله انصاری
تانیا احمدی
«نصرت کریمی: هنرمند بودن در ایران» مستندی است شش قسمتی که ساخت آن حدود نوزده سال به طول انجامیده است. این اثر زندگی و فعالیت های هنری نصرت کریمی، یکی از برجسته ترین هنرمندان ایرانی را به تصویر می کشد. نصرت کریمی تنها یک کارگردان سینما و تئاتر نبوده، بلکه در زمینه های مختلف هنری از جمله نویسندگی، انیمیشن، بازیگری، گریم، دوبله، مجسمه سازی و حتی باغبانی فعالیت داشته است. او همچنین استاد دانشگاهی با تجربه است که سال ها به تربیت هنرمندان جوان پرداخته است. این مستند به چالش های زیادی که کریمی در دوران بعد از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ با آن مواجه بوده می پردازد. پس از انقلاب، کریمی که به عنوان یک هنرمند مستقل و صاحب نظر شناخته می شد، نه تنها اجازۀ تدریس نداشت، بلکه فعالیت هایش در زمینه های سینما و تئاتر نیز به شدت محدود شد. او نتوانست فیلم بسازد و حتی در عرصۀ بازیگری و دیگر فعالیت های هنری نیز با موانع زیادی روبه رو شد. این مستند به خوبی به این دوران سخت و پرچالش پرداخته است و تصویری جامع از مبارزات و دستاوردهای او به عنوان یک هنرمند مستقل در جامعۀ ایران به نمایش می گذارد.
قسمت اول این مستند به کودکی و نوجوانی نصرت کریمی می پردازد و نخستین حضور او در تئاتر ایران را روایت می کند. این بخش، مخاطب را با دنیای آغازین کریمی آشنا می کند و نشان می دهد که چگونه علاقه به هنر و تئاتر در سال های اولیۀ زندگی او شکل گرفت و موجب ورود او به این عرصه شد. در قسمت دوم، تحت عنوان «سال های دور از خانه» شاهد سفر پانزده سالۀ او به اروپا و تحصیل در دانشگاه های معتبر هستیم. این بخش به بازتابی از دوره های سخت و پرچالش دوران جوانی نصرت کریمی و همچنین یادگیری ها و تجربیاتی که در اروپا به دست آورد پرداخته است. در قسمت سوم، کریمی به ایران باز می گردد و در اوایل دهۀ چهل وارد سینمای ایران می شود. او سپس در وزارت فرهنگ و هنر مدیریت بخش انیمیشن را بر عهده می گیرد و با همکاری جمعی از هنرمندان و انیماتورهای ایرانی، نخستین گام ها را در تولید فیلم های عروسکی و انیمیشن بر می دارد. این بخش نشان می دهد که چگونه کریمی و همکارانش در شرایطی دشوار، زمینه های نوینی را در صنعت انیمیشن ایران ایجاد کردند. قسمت سوم همچنین به ساخت یکی از مهم ترین فیلم های تاریخ سینمای ایران، «درشکه چی» اختصاص دارد که به طور ویژه به تأثیر این اثر در تاریخ سینمای ایران می پردازد.
قسمت چهارم مستند که یکی از جذاب ترین و بهترین قسمت هاست، به تاریخ سینمای ایران در دهۀ پنجاه پرداخته و داستان ساخت فیلم «محلل» را بازگو می کند. این قسمت با نگاه دقیق به تحولات سینمای ایران در این دهه، به چگونگی تاثیرگذاری این فیلم در آن دوران می پردازد. در نیمۀ دوم این قسمت، داستان بازیگری نصرت کریمی در نقش آقاجان در سریال «دایی جان ناپلئون» ناصر تقوایی بازگو می شود. این بخش به بیننده فرصتی می دهد تا با دیدگاه ها و تجربیات برخی از بزرگان سینما همچون بهمن فرمان آرا، اصغر فرهادی، ناصر تقوایی و مهوش شیخ الاسلامی در مورد نصرت کریمی آشنا شود. قسمت پنجم به سال های سخت بعد از انقلاب اسلامی اشاره دارد. در این دوران، نصرت کریمی به دلیل ساخت فیلم «محلل» در سال ۱۳۶۱ محاکمه می شود و حتی دادستان وقت تقاضای قطع دست راست او به خاطر نگارش فیلمنامه و اعدام را مطرح می کند. این بخش دراماتیک و تکان دهنده، از دشواری هایی صحبت می کند که کریمی پس از انقلاب و در شرایط سرکوب هنر و فرهنگ با آن روبه رو شد. پس از آزادی از زندان اوین، کریمی تا پایان عمرش از ادامۀ فعالیت های هنری و تدریس تحت نام خود محروم می ماند. این قسمت، وضعیت هنرمندان در شرایط سیاسی خاص آن دوران را به خوبی نمایش می دهد. در نهایت، قسمت پایانی مستند به جایگاه انسانی و شخصی نصرت کریمی می پردازد. این بخش به ویژه به زندگی او به عنوان یک پدر، همسر و پدربزرگ اشاره دارد و روابط خانوادگی و شخصیت انسانی او را در کنار دستاوردهای هنری اش مورد توجه قرار می دهد. این قسمت نه تنها به ابعاد هنری زندگی کریمی، بلکه به جنبه های شخصی و عاطفی او نیز پرداخته و تصویری کامل از زندگی او به عنوان یک هنرمند و فرد در جامعۀ ایران ارائه می دهد. همچنین در این قسمت او از تدریس های خصوصی اش سخن می گوید و فرزندان او از تلاش های بی پایان او برای حفظ هنر سخن می گویند.
تمام قسمت های این مستند با استفاده از تصاویر آرشیوی بسیار با ارزش و نایاب ساخته شده اند که نه تنها شاهدی بر تاریخ سینما و فرهنگ هستند، بلکه به مخاطب این امکان را می دهند که در فضای زمانه های مختلف زندگی نصرت کریمی قرار بگیرد. این تصاویر به خصوص در کنار مصاحبه ها و روایت های شیرین و صمیمانه ای که کریمی از تجربیات خود به اشتراک می گذارد، به اثری جذاب و تاثیرگذار تبدیل شده اند. با هر کدام از این روایت ها، بیننده احساس نزدیکی بیشتری به شخصیت کریمی پیدا می کند و از عمیق ترین لایه های درونی زندگی هنری او آگاه می شود. تدوین این مستند تحسین برانگیز است زیرا با ترکیب دقیق و هوشمندانۀ تصاویر آرشیوی و مصاحبه های شخصی، ساختار مستند را به گونه ای در آورده است که همزمان جنبه های هنری و تاریخی را به شیوه ای متوازن و روان در کنار هم قرار می دهد. این ترکیب به مخاطب کمک می کند تا نه تنها از نظر بصری، بلکه از لحاظ احساسی نیز با روایت همراه شود و به راحتی در دل داستان های جذاب نصرت کریمی غرق شود.
موسیقی دلنشین و مناسب این مستند نیز نقشی اساسی در عمق بخشی به فضای احساسی آن ایفا می کند. انتخاب دقیق قطعات موسیقی در لحظات حساس و مهم مستند باعث می شود تا مخاطب با هر صحنه، احساسات مختلفی از نوستالژی، امید، تا غم و اندوه را تجربه کند. این عناصر موسیقایی به خوبی با تصاویر و روایت همخوانی دارند و باعث ایجاد یک هماهنگی جذاب بین دیدن و شنیدن می شوند. این مستند نه تنها به عنوان یک روایت تاریخی از یک هنرمند برجسته، بلکه به عنوان یک تحلیل فرهنگی و اجتماعی از تاثیرات انقلاب و تغییرات سیاسی بر هنر در ایران، اهمیت ویژه ای دارد. در مجموع، تمام این اجزای مختلف – از تصاویر آرشیوی ارزشمند تا تدوین فوق العاده و موسیقی ماندگار – به این مستند هویت و شکوه خاصی داده اند که آن را از یک مستند معمولی به یک اثر هنری متفاوت تبدیل کرده است.
در پایان، حضور بابک کریمی، پسر نصرت کریمی، به عنوان یکی از کارگردانان این مستند، ابعاد عاطفی و معنوی خاصی به اثر بخشیده است. رابطۀ پدر و پسر در این فیلم نه تنها از جنبۀ حرفه ای، بلکه از جنبۀ احساسی و دینی نیز به شدت ملموس است. حضور بابک کریمی در پشت دوربین، نشان دهندۀ ارتباط عمیق و غیرکلامیی است که میان او و پدرش وجود دارد، ارتباطی که در تمام جنبه های فیلم به وضوح احساس می شود. او با ظرافت و دقت خاصی این رابطه را در قاب ها و لحظات مختلف مستند به نمایش گذاشته است و این امر به فیلم بُعدی عاطفی و معنوی می بخشد. این ظرافت های احساسی در کارگردانی، باعث شده تا مستند لایه های جدیدی از عواطف و تجربیات انسانی را به بیننده منتقل کند.