معرفی و نقد کتاب قدرت بی قدرتان
مرسده بصیریان حریری
نوشته واتسلاف هاول
ترجمه احسان کیانی خواه
واتسلاف هاول در ۵ اکتبر ۱۹۳۶ در پراگ، در خانواده ای روشنفکر متولد شد. او نویسنده، نمایشنامهنویس، سیاست مدار و اولین رئیس جمهور جمهوری چک از ۲ فوریه ۱۹۹۳ تا ۲ فوریه ۲۰۰۳ بود. واتسلاف هاول یکی از مهم ترین متفکران در میان مخالفان کمونیست دهۀ ۱۹۷۰ بود. او مقاطع زمانی مختلفی را هم به دلیل این دشمنی در زندان بود. هاول مدتی به عنوان کارگردان تئاتر کار کرد و نمایشنامۀ جشن باغچه را روی صحنه برد که جوایز بسیاری را نصیب خود کرد. هاول در سال ۱۹۸۹ اولین رئیس جمهور غیرکمونیست حکومت چکسلواکی شد. او نقشی کلیدی در پیروزی انقلاب مخملین چکسلواکی داشت؛ انقلابی بدون خونریزی که منجر به فروپاشی حکومتِ کمونیستی چکسلواکی و تشکیل دو کشور جدید جمهوری چک و اسلواکی شد. در سال ۲۰۰۳ او موفق به دریافت جایزه صلح گاندی از طرف حکومت هند به خاطر حمایت هایش از حقوق بشر در بدترین شرایط و فعالیت های صلح دوستانه شد. جشن باغچه، نامهای به الگا، قدرت بی قدرتان و زندگی در حقیقت از آثار واتسلاف هاول هستند.
واتسلاف هاول در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۱ چشم از دنیا فروبست.
واتسلاف هاول در کتاب قدرت بی قدرتان که در سال ۱۹۷۸ و پس از سرکوبی بهار اصلاحطلبی در پراگ منتشر شد، درباره ماهیت یک نظام ایدئولوژیک جدید به اسم «پساتوتالیتر» حرف می زند. موضوعی که از عوامل بیداری مردم چکسلواکی و وقوع انقلاب مخملین به رهبری هاول شد.
در این فاصله واتسلاو هاول از یک نمایشنامه نویس شناخته شده معمولی به حدی از شجاعت می رسد که به رهبران چکسلوواکی مشاوره می دهد و از رئیس جمهوری که تازه انتخاب شده انتقاد می کند.
نویسنده از اینجا شروع می کند که نظام امروز چکسلواکی یک سیستم سیاسی دیکتاتوری به معنای سنتی آن نیست؛ طوری که در آن یک گروه کوچک با اعمال زور مستقیم و دلبخواهی بر بقیه حکومت کنند، بلکه یک سیستم پیچیدۀ ایدئولوژیک است که جهانی از تصورهای خودش را ساخته و سعی دارد این جهان را به جای دنیای واقعی به همۀ مردم بقبولاند. هاول اسم این نظام را «پساتوتالیتر» می گذارد، نه به خاطر این که تمامیت خواه نیست، بلکه به این دلیل که نوع تازه ای از تمامیت خواهی است. تحلیل عمیق و جذاب هاول نشان می دهد که باورهای ایدئولوژیک در برابر دنیای واقعی قرار می گیرند و به همین دلیل هر نوع نشانه ای از دنیای واقعی به معنای به خطر افتادن و به خطر انداختن کلیت نظام است. برای همین هم هست که کم ترین نشانه ای از نافرمانی با برخوردی جدی روبه رو می شود.
هاول می گوید قدرت بی قدرتان درست در همین است که می توانند تار و پود دروغی را بشکافند که سیستم ایدئولوژیک روی واقعیت کشیده است. بی قدرتان فقط هم روشنفکرها و فعالان مدنی و نیروهای سیاسی اپوزیسیون نیستند، بی قدرتان همه و تک تک آدم هایی هستند که تحت این نظام زندگی می کنند. هاول با تحلیلی مفصل نتیجه می گیرد که ضروری ست همۀ افراد جامعه خود را از چنبرۀ دروغی که زندگیشان را در بر گرفته خلاص کنند، حتی اگر نتیجۀ کار یا به قولی فاید، این کج روی ها روشن و ملموس و نزدیک نباشد.
نظام پساتوتالیتر همیشه و در هر قدم مردم را لمس می کند اما همیشه با دستانی پوشیده در دستکش های ایدئولوژیک؛ برای همین است که زندگی در این نظام چنین آکنده از دورویی و ریا و دروغ است. لازم نیست مردم همه دروغ ها و مغلطه های این نظام را باور کنند، اما باید وانمود کنند که باورشان دارند، یا دست کم در سکوت از کنارشان بگذرند. لزومی ندارد این دروغ ها را بپذیرند. کافی است بپذیرند که با این دروغ ها و در بطن آن ها زندگی کنند، زیرا بدینترتیب بر نظام صحه می گذارند، اطاعتشان را از نظام نشان می دهند، نظام را می سازند و اصلا خود نظام می شوند.
او توضیح می دهد که ایدئولوژی حاکم تبدیل به پلی دو طرفه بین مردم و نظام می شود. نظام با این اعمال کوچک و بزرگ به مردم متصل می شود و از آن ها استفاده می کند. از طرف دیگر مردم هم با همین کارها و کنار آمدن ها جزئی از نظام می شوند. این شهروندان هم تحت سیطرۀ نظام هستند و هم جزئی از آن. در چنین شرایطی ست که همواره گسستن از نظام حاکم غیر ممکن به نظر می رسد چرا که گویی راهی برای جدا دیدن مردم و نظام وجود ندارد.
برخی از نوشتههای واتسلاف هاول از جمله قدرت بی قدرتان، به دلیل تأثیرگذاری بر نسلی از مخالفان اروپای شرقی در آن زمان به یک اسطوره تبدیل شدند. برخی دیگر، مانند بخشی از مکاتبات هاول در زندان و نیز نامه های خصوصی او به الکساندر دوبچک، برای اولین بار به زبان انگلیسی منتشر می شوند که همه آن ها نشانه ای بارز از انسجام فکری، اعتقاد اخلاقی و فصاحت هاول بوده و در ادبیات اخلاقی جهان اهمیت بالائی دارند.
واتسلاف هاول در این اثر نظام پساتوتالیتر را نوعی رژیم تمامیت خواه توصیف کرده است که از پایه و اساس با دیکتاتوری کلاسیک فاصله و با دریافت معمول از توتالیتریسم (تمامیتخواهی) تفاوت دارد. او ماهیت این نوع رژیم را شگفت انگیز می داند چون به اسم آزادی کارگران و انسان ها، آن ها را به بردگی می گیرد؛ به نام دموکراسی، انتخاباتی نمایشی برگزار می کند و به نام جریان آزاد اطلاعات و آزادی بیان، انسان ها را از شنیدن و خواندن دیدگاه های مختلف محروم می کند. این رژیم همه چیز را جعل می کند و وارونه نشان می دهد و وانمود می کند به حقوق بشر احترام می گذارد.
هاول در قدرت بی قدرتان به مخاطب نشان می دهد که ریشه اغلب جنبش ها و اعتراضاتی که علیه رژیم های پساتوتالیتر شکل می گیرد از انسان های بی قدرت غیرسیاسی است و بر اساس مسایل غیرسیاسی به وجود می آید. زیرا زندگی تحت اسارت رژیم های پساتوتالیتر به جایی می رسد که هر عمل صادقانه و مسئولانه غیرسیاسی هم به معنای مقابله با نظام تلقی می شود.
واتسلاف هاول در بخش های پایانی کتاب نشان می دهد که نه تنها از نظام های پساتوتالیتر گریزان است، بلکه از تحقق نظام های دموکراتیک پارلمانی سنتی هم نگران است چرا که این نظام های پارلمانی با شیوه هایی «فوق العاده ظریف تر و تلطیف شده تر» می توانند انسان ها را فریب دهند و بازیچه خودشان کنند.
قدرت بی قدرتان کتابی است که اسرار بسیاری از شیوه های غیر دموکراتیک جهان امروز را آشکار می کند و جذابیت فلسفی، سیاسی و اجتماعی دارد. نسخه الکترونیک و همچنین شنیداری این کتاب در فیدیبو در دسترس است. مترجم این کتاب احسان کیانی خواه است که ترجمه خوبی از آن ارائه داده و ناشر آن هم نشر نو است.