مهاجرت به معنای زندگی دوباره است. بسیاری از ما آمریکا را به عنوان خانه خود برگزیده ایم در وطن خود زندگی، دوستان، فامیل و وابستگی ها و احیانا گرفتاری های خود را رها کرده ایم و به طریقی خود را به آمریکا رسانده تا زندگی، دوستان و وابستگی ها و گرفتاری های دیگری را از نو شروع کنیم. نسل ما به عنوان اولین نسل مهاجران ایرانی، جاده صاف کن نسل های بعدی مهاجران عمل کرده است. مهاجرت انبوه ایرانیان بعد از انقلاب در ایران، یعنی از چهل و چند سال پیش، آغاز شد. در حال حاضر بنا به روایاتی بیش از یک میلیون ایرانی و ایرانی تبار در آمریکا زندگی می کنند.
آمدن ما به آمریکا اما خود داستان ها دارد. خیلی از مهاجرین به طور قطعه قطعه مهاجرت کرده اند. برخی به خاطر مشکلات موجود در ایران از راه زمینی، پیاده یا با چهارپا و به وسیله قاچاقچی های انسان از ایران خارج شده، به پاکستان یا ترکیه رفته اند و ماه ها، شاید سال ها طول کشیده تا سرانجام به آمریکا برسند و مستقر شوند. برخی هم به راحتی، به صورت قانونی با هواپیما از ایران خارج شده و روز بعد در آمریکا بوده اند. برخی بدون آشنا و دوست، حتی بدون دانستن زبان آمده و زندگی خود را شروع کرده اند. برخی دیگر به اقوام پیش تر آمده خود پیوستند. یک دنیا داستان و ماجرا در این سفرها نهفته است. ما در پیک بر این باوریم که این داستان ها و ماجراها باید ثبت و جمع شوند که برای آیندگان بمانند.
آمریکا سرزمین مهاجران است. همه مردم آمریکا از جاهای دیگری آمده اند. با جود این که برخی از این مهاجران قدیمی تر، در طول تاریخ پانصد ساله این کشور، چشم دیدن مهاجران نو را نداشته اند و زندگی را به آنها جهنم کرده اند ولی در این که همه در این مهاجرت داستان ها داشته اند، شکی نیست. برخی از اینها، به خصوص مهاجران دو صده اخیر، ماجراها و داستان های خود را مدون کرده اند؛ حتی اگر فقط محدود به مهاجران در یک شهر و ولایت می شده. ولی همه نکات مشترک یا منحصر به فرد و شنیدنی دارند.
ایرانیان مهاجر بعضا تک و توک ماجراهای خود را به قلم آورده اند ولی داستان ها و ماجراهای بی شماری هنوز ناگفته مانده است. بیایید به کمک هم به جمع آوری این داستان ها بپردازیم. چند سال پیش از خوانندگان دعوت شد تا در این کار به ما کمک کنند. دو سه ماجرا را هم چاپ کردیم، از جمله داستان آمدن خود من در همان ایام به چاپ رسید و مورد توجه زیادی هم قرار گرفت (رجوع شود به پیک شماره 171). ولی به دلایلی پی گیری نشد. اکنون این کار عملی تر به نظر می رسد. این کار را از همین شماره شروع کرده ایم. در قسمت انگلیسی بخشی از ماجرای مهاجرت همکارمان رضا خبازیان درج شده است. قصد این است که صفحه ای را به این موضوع اختصاص دهیم و این قبیل ماجراها را در آن بازگو کنیم. بعضی از این ماجراها کمدی و برخی تراژیک اند، ولی بسیاری می توانند ساده و ظاهرا کم ماجرا باشند. اصلا مهم نیست! همه اینها ماجراهای مهاجرت ما است که باید جمع آوری شوند.
داستان آمدن خود را به آمریکا برای ما بفرستید. اگر دوست یا آشنا یا فامیلی دارید که فکر می کنید داستانی گفتنی دارند تشویق شان کنید تا داستان را بنویسند و برای ما بفرستند. داستان ها به انگلیسی خواهند بود تا برای نسل های آینده و جامعه غیرایرانی ها هم قابل استفاده باشند. اگر نوشتن داستان برای تان به فارسی راحت تر است، آن را به فارسی بنویسید و بفرستید. وظیفه ترجمه آن ها را ما به عهده می گیریم. اگر فکر می کنید بازگویی داستان به صورت مصاحبه باشد برای تان راحت تر است، حتما اطلاعات خود را از طریق تلفن یا ایمیل برای ما بفرستید که امکان مصاحبه را فراهم کنیم.
بگذارید همگی خود را موظف بدانیم و در انجام این مهم بکوشیم.
علی صدر – سردبیر