سردبیر :علی صدر
سال 1400 خورشیدی را در حالی شروع کردیم که دولت جدیدی در آمریکا بر سر کار آمده است. این دولت چه از لحاظ سیاست داخلی و چه از نظر سیاست خارجی انتظارات کاملا متفاوتی را ایجاد کرده است. برخورد اصولی و علمی با پاندمی، توزیع واکسن، تزریق پول فراوان به جامعه برای جلوگیری از به قهقرا رفتن اقشار فرودست، ایجاد کار و امنیت شغلی و مالی از مهم ترین برنامه هایی است که سریعاً به کار بسته شده و نتیجه هم داده است. اینها همه از وعده های انتخاباتی تیم بایدن ـ هریس بود و به درستی هم به آنها عمل شده است. پرزیدنت بایدن حتی در همان روزهای اول چندین حکم حکومتی هم صادر کرد. از جمله پایان دادن به «ماسلم بن»، که مستقیماً به جامعه ایرانی تبار ارتباط داشت. البته آقای بایدن هنوز به وعدۀ خود مبنی بر بازگشت به قرارداد «برجام» و کاهش تنش ها با ایران عمل نکرده است.
همان طور که به یاد دارید «برجام» قراردادی بود بین آمریکا، روسیه، چین، انگلستان، آلمان و فرانسه، از یک سو و ایران از سوی دیگر. بر اساس این موافقت نامه فعالیت های دست یابی به بمب اتمی برای ایران محدود می شد و از طرف دیگر راه را به سوی عادی سازی روابط بین کشورهای اروپایی و آمریکا با ایران هموار می کرد. «برجام» در زمان پرزیدنت اوباما به امضا رسیده بود ولی پرزیدنت ترامپ در سال 2017 به طور یک جانبه آمریکا را از آن خارج کرد. می توان این موافقت نامه را مهم ترین پدیدۀ مرتبط به جامعۀ ایرانی ـ آمریکایی دانست. کاهش تنش بین آمریکا و ایران به معنی کاهش امکان یک جنگ تمام عیار بین دو کشوری است که ما وطن می شناسیم و موجب لغو تدریجی تحریم های اقتصادی خواهد بود که موجب صدمات بی شمار به مردم ایران گردیده است. این تحریم ها مردم را آن هم در شرایط پاندمی و کمبودهای ارزی و دارویی در موقعیتی بس دشوار قرار داده است. کاهش و لغو این تحریم ها به مردم اجازه می دهد تا نفسی بکشند. از طرف دیگر، که شاید کمتر مورد بحث قرار می گیرد، خطر دست یابی به بمب اتمی توسط ایران است. ایرانی که در آن «حادثه» به عادت بدل شده است. بمب اتمی دیگر زدن هواپیمای مسافری نیست که به گردن اپراتور موشک بیاندازند. حادثه اتمی برای ایران و منطقه جبران ناپذیر خواهد بود. متاسفانه دولت بایدن به قول خود عمل نکرده و نه تنها سیاست مشخصی را در پیش نگرفته، بلکه با حرکاتی نظیر بمباران مواضع نیروهای مسلح طرفدار جمهوری اسلامی در سوریه اوضاع را وخیم تر کرده است. حداقل انتظاری که از دولت پرزیدنت بایدن می رفت این بود که به عملیات ماجراجویانه و یک جانبه در خاورمیانه خاتمه دهد. ترک یک جانبه برجام توسط ترامپ و فشار همه جانبه روی ایران نه تنها موجب سرنگونی رژیم ایران نشد که در سیاست هایش هم تعدیلی ایجاد نکرد. ایران به غنی سازی اورانیوم بازگشت و به نقطه برگشت ناپذیر ساخت بمب نزدیک تر گردید. غلط بودن این سیاست برای بایدن در زمان کاندیداتوری مشخص بود و به همین دلیل قول بازگشت به مذاکره و احیای برجام را در اولین روزهای ریاست جمهوری داده بود. پس چه شد؟ آیا این عدم ثبات در سیاست خارجی نتیجه فشارهای عربستان سعودی و اسرائیل است که به هر وسیله ای از عادی شدن روابط ایران با آمریکا و جهان جلوگیری می کنند؟ یا فقط عدم انسجام در سیاست خارجی در دولت جدید موجب این نابسامانی شده است؟
انتخابات ایران در ماه جون برگزار می شود و احتمال روی کار آمدن افرادی که خواستار پایداری وضع موجود و بیشتر نظامی کردن سیستم و سودبری از تحریم ها هستند بسیار زیاد است. در این میان این خانواده ها و دوستان ما هستند که به خاطر تحریم ها و شرایط ناگوار اقتصادی و اجتماعی به نابودی کشیده می شوند.
در پیام های نوروزی که از طرف کاخ سفید، وزیر امور خارجه، مسئولین و برخی نمایندگان کنگره به مناسبت نوروز به جامعه «یک میلیونی» ایرانی تبار آمریکا ارائه شد، همگی آرزومند روزهای بهتر و شادتر بودند ولی به طور مشخص اشاره ای به تغییر روابط و تشنج زدایی از رابطۀ ایران و آمریکا نکردند. به نظر می رسد که دولت آقای بایدن سیاستی مشخص با هدف های مشخص در مورد ایران و بقیه کشورهای خاورمیانه ندارد. ممکن است به خاطر عدم نیاز آمریکا به نفت خاورمیانه، کشورهای این منطقه اولویت خود را از دست داده باشند، ولی آمریکا هنوز هزاران سرباز و مستشار در منطقه دارد. با بی ثباتی مستمرّی که سیاست های آمریکا در بیست سال گذشته در منطقه به وجود آورده، در صورت ترک نیروهای آمریکایی، احتمال روی کار آمدن رژیم های طالبانی و داعشی شدیداً افزایش می یابد. برخورد منطقی و بر اساس احترام متقابل به حقوق ایران می تواند از فروپاشی دولت های بی ثبات منطقه و بدتر شدن اوضاع منطقه جلوگیری کند.
دو سه ماه آینده دوران سرنوشت سازی خواهد بود. این که نتیجه انتخابات ایران چه خواهد شد شاید بستگی به این داشته باشد که دولت آقای بایدن به برجام باز خواهد گشت یا نه. شاید بتوان با فشار روی کاخ سفید نشان داد که اکثریت جامعه ایرانی ـ آمریکایی هم خواستار برقراری برجام و لغو تحریم ها هستند.