ما و تاریخ
از : رضا خبازیان
سرانجام روزهای سرد و خشک زمستان امسال را پشت سر گذاشتیم و با آشتی دوباره با طراوات نسیم نوروزی به پیشباز سال نو دیگری روانه شده ایم. آرزومندم که سال نو را با سلامتی و شادمانی و به دور از سویه جدید ویروس کرونا سپری نمایید. مایلم در مقدمه مطلب کوتاهی را با شما در میان بگذارم و آن اینکه:
آنچه در این صفحه می آید و در طول این سال ها آمده است، صرفا نظر شخصی من است که گاه ممکن است با نظر شما هماهنگ باشد و گاه در تضاد. در نتیجه حق دارید که از مطالبی که زاییده فکر من است یا پند بگیرید یا ملال به شرطی که در نظر داشته باشید که مطالب این صفحه نه حکم قانون دارند و نه ادعا می شود که از حقانیتی برخوردارند زیرا که نه صاحب نظرم و نه ادعای تسلط به امور مورد صحبت را می نمایم. کاش به جای نوشتن، امکان مکالمه و محاوره می داشتیم تا من هم از نظرات شما آگاهی پیدا می کردم و در فضایی بدون خشم و غیض به نتیجه ای دست می یافتیم که عقلا آن را «خرد جمعی» می نامند.
روزهای اولی که این صفحه را تهیه می کردم، علاوه بر عنوان صفحه، جمله ای را آورده بودم که همچنان در ذهن من به قوت خویش باقی است هر چند که آن جمله دیگر در بالای صفحه به چشم نمی خورد. آن جمله این بود که «زیر نور مهتاب مکانی است برای صحبت با خویش یا با دوستانی همچون خویش». در اصل، مطالب این صفحه یک گپ خودمانی است و دیگر هیچ که گاه، چون مطلب شماره قبل (عباس قصاب و موتورش) جنبه طنز دارند و بالطبع مورد پسند تعداد کثیری از خوانندگان قرار می گیرند و گاه نظری در مورد موارد جدی جامعه ماست که گاه مورد توجه و حمایت و گاه مورد انتقاد قرار می گیرند. در هر دو جنبه نباید فراموش کنیم که بیشتر جنبه درد دل دارند و گاه اعتراض به آنچه که از نظر من، باعث نفاق و ایجاد فضای عدم تفاهم در جامعه می شوند.
اکنون که در آستانه سال نوی خورشیدی هستیم و هر یک از ما مایلیم که با بستن عهد و پیمانی سرمشق سال نوی خود را رقم بزنیم در این فکرم که نگاهی بیندازیم به یکی از مهمترین جنبه های فرهنگی خود و سعی کنیم که در این سال نو، انرژی خود را برای بهبود این جنبه فرهنگی خودمان به کار بریم.
فرهنگ ما ایرانیان، حتما همانند دیگر فرهنگ های انسانی، نکات قوت و ضعف مخصوص خود را دارند که اگر مورد صحبت قرار گیرند شانس برخورد و تفکر در مورد آن ها را به وجود می آورد و اگر هیچ گاه مورد بحث قرار نگیرند حاصلی جز تکرار مکررات نصیب ما نخواهد شد. به گمان من یکی از نکات ضعف فرهنگی ما عدم توجه به تاریخ است. امیدوارم موافق باشید که این نقیصه، حداقل در طول چند دهه گذشته چه ضرر و زیان های غیر قابل محاسبه ای را نیز به وجود آورده است.
اگر بخواهیم دلایل این عدم توجه را مورد ارزیابی قرار دهیم، به سهولت به چند عامل زیر برخورد خواهیم کرد:
دلیل اول را من در قطع و اندازه کتاب های تاریخ و همچنین کتاب های جغرافیا می بینم که اصولاً حمل و نقل آن ها را با مشکل روبه رو می کرد. شاید همان شکل و شمایل کتب تاریخ باعث و بانی عدم علاقه ما به مطالعه تاریخ بود.
دلیل دوم و جدی تر را من در نظام آموزشی می بینم که دروس تاریخ و جغرافیا در زمره دروس بدون در نظر گرفتن ضریب قلمداد شده بودند که به عبارت دیگر عدم اهمیت آن ها را می توانست به دانش آموز القا نماید. از طرف دیگر، تدریس دروس تاریخ و جغرافیا، گذشته از استثنایاتی که وجود داشت، عموماً به آموزگارانی داده می شد که از تعلیم دروس دیگر عاجز بودند و عملا از سر اکراه و بدون علاقه و از روی انجام وظیفه کلاس را اداره می نمودند.
دلیل سوم و اصلی تر را من در سیستم های سیاسی مملکت می بینم که به نوعی، تاریخ را به کتاب سرگذشت خود محدود می کردند که بایستی با غلو بسیار، داستان کشور گشایی ها و جنگ ها و پیروزی ها و دستاوردهای آنان را عنوان می نمود. به عبارت دیگر، تاریخ، از درون کاخ ها به رشته تحریر در می آمدند و گویی که مردمان سرزمین مان هیچ گونه حضوری در تاریخ را ندارند. این نقیصه بزرگ باعث شده بود که رفته رفته ما مردمان، خود را با تاریخ حکّام جدا و غریبه می پنداشتیم که در نتیجه، علاقه چندانی به مطالعه تاریخ را پیدا نمی کردیم.
همین نگاه باعث شده بود که شاهنامه فردوسی را نیز «داستان شاهان» بنامیم و در کنار کتاب های تاریخی قرار دهیم و کمتر توجهی به عمق این اثر جاودانه زبان فارسی روا داریم در صورتی که بر خلاف نظر اکثریت ما ایرانیان، شاهنامه فردوسی نه بر اساس داستان و سرگذشت شاهان بلکه بر اساس پندهای گرانبهای زندگی سروده شده اند که فقط درنتیجه نگاهی عمیق می توان به عمق معنای داستان های شاهنامه پی برد.
تاریخ نیز، در صورت دقت، داستان سراسر پندهای زندگی است و تجربه هایی که مردمان یک سرزمین در طول هزاره ها زیستن و دست و پنجه نرم کردن با مشکلات و مسایل گوناگون برای آیندگان به ارث گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطالعه تاریخ همگون با تماشای فیلم هیجان انگیزی است که در ابتدای فیلم، نتیجه، مورد نمایش قرار می گیرد و سپس با روندی به گذشته، مراحل مختلفی را که در به دست دادن چنین نتیجه ای موثر بوده اند را در مقابل دیدگان ما قرار می دهند. همین امر، تاریخ را به کلاس درس با ارزش و بی نظیری تبدیل می کند که اگر مورد توجه مردمان یک سرزمین قرار گیرند چه بسا، از تکرار بلایا و وقایع ناگوار جلوگیری به عمل بیاید.
عدم مطالعه دقیق تاریخ، مردمان یک سرزمین را در مقابل یک واقعه مشابه تاریخی، بدون سلاح می نماید که نتوانند خیر و شر خود را به درستی تشخیص دهند. در چنین جامعه ای، نشانی از خرد جمعی نیست و مردمان نه در نتیجه تفکر بلکه در نتیجه جوّ ساخته شده و غالب شده بر جامعه دست به حرکت های انبوه مردمی می زنند. متاسفانه زمانی پی به اشتباه جمعی خود خواهند برد که بهای سنگینی را پرداخت نموده اند و راهی را آمده اند که برای بازگشت آن بایستی که بهای سنگین تری را نیز بپردازند.
اگر لحظه ای به سه دلیلی که در بالا آورده شده اند دقت نماییم به راحتی می توانیم جواب سوالات بسیاری را که در چند دهه گذشته با آن ها دست به گریبان بوده ایم دریابیم و به این نکته نه چندان خوش هم واقف شویم که آن نگرش، نه تنها در سرزمین مادری جای گذاشته نشده است بلکه به همراه ما در سرزمین میزبان نیز حضوری چشمگیر دارد. بهره گیری از احساس به جای عقل در حرکت های اجتماعی و سیاسی، درگیر شدن با جوّ غالب بر اجتماع، ساده نگری به اخبار دریافتی در وسایل ارتباط جمعی، چه حقیقی و چه مجازی، عدم تجزیه و تحلیل عمیق مسایل بدون شک حاصل عادتی است که از سرزمین مادری با خود آورده ایم که بدون شک، در زیر ساخت ناموفق حضور سیاسی و حتی فرهنگی ما در کشور میزبان نقش بسیار مهمی را نیز بازی کرده و خواهند کرد.
بد نیست در آستانه سال نوی خورشیدی خود را مقید سازیم که با جدی گرفتن تاریخ گذشته و مطالعه همه جانبه آن، نه تنها حال خود را بهبود بخشیم بلکه قادر شویم که با چشم بازتری راه آینده خود و نسلی را که در کشور میزبان به یادگار گذاشته ایم روشن تر از پیش سازیم.
سال نو بر شمای عزیز خجسته با