همان طور که در شماره های قبل به آگاهی رسید این صفحه را اختصاص داده ایم به برخورد دیدگاه های دو برادر خیالی با نام های هابیل و قابیل. این دو برادر از نظر سنی با یکدیگر دو سال اختلاف دارند و با وجود آن که در یک خانواده و یک نوع شرایط بزرگ شده اند، نقطه نظرهای متفاوت و حتی مخالف یکدیگر دارند. از آن ها خواسته ایم تا در هر شماره بحثی را مطرح کنند و نقطه نظرهای خود را بگویند. ما بدون هیچ قضاوتی این دیدگاه ها را ارائه می کنیم و قضاوت را بر عهده شما می گذاریم. اگر خوانندگان گرامی نظری به طرفداری یا مخالفت با هر یک دارند می توانند نظر خود را، از طریق فرستادن ایمیل به آدرس پیک، با ما در میان بگذارند.گفتار این بار در رابطه با «وقایع ایران» است.
هابیل: دیروز توی تظاهرات دیدمت ولی فرصت نشد چاق سلامتی کنیم. جمعیت خوبی اومده بود. هرهفته داره مرتب تر می شه. دم بچه هایی که سازماندهی می کنن گرم. می دونم خیلی دردسر داره حتما کلی هم فحش و بد و بیراه می شنفن ولی خداییش تا حالا خیلی خوب کار کردن.
قابیل: آره منم دیدمت. بچه ها رو هم یه لحظه دیدم. خیلی ها رو آدم توی این تظاهرات می بینه. دوستای قدیمیم رو که چندین سال بود ندیده بودم دیدم. باهات موافقم که بچه ها تا حالاش خیلی خوب کار کردن. اقلا ظاهر نشون نمی ده که اختلافی دارن. مردم هم دمشون گرم هر هفته می آن. ولی من موندم که توی این شهر که می گن شاید صدهزار ایرونی زندگی می کنه چرا فقط همین قدر می آن؟ چه اتفاقی باید بیافته که بقیه از خونه شون دربیان؟ با هرکی حرف می زنی همه هوش و حواسشون به ایرونه و این بچه هایی که دارن همینجوری مث گل پرپر می شن، ولی حاضر نیستن واسش کاری کنن و یعنی اقلا بیان یه اعتراضی بکنن.
هابیل: خب همیشه همینجوریه. مگه توی ایران توی این اعتراضا چند درصد از مردم شرکت می کنن. اگه یه چارم جمعیت هم می اومدن تا حالا کار تموم بود و اینا هفت کفن پوسونده بودن. همیشه یه عده پیشرو هستن که اعتراض می کنن. بعد کم کم مردم بهشون می پیوندن. معمولا هم از روشنفکرا، دانشجوها و دانش آموزا شروع می شه. چون اونا اولا جوونن و کله نترس دارن، ثانیا چیزی ندارن از دس بدن. ولی این اعتراضات وقتی به نتیجه می رسه که اقشار دیگه مردم مث کارگرا و کارمندا و کسبه به طور گسترده بهش بپیوندن. حالا این مال ایرونه، اونجا کتک خوردن، تیر خوردن، زندان و شکنجه هم رو شاخشه. واسه همین اون اقشار دیگه باید حسابی کارد به استخونشون رسیده باشه که بیان توی تظاهرات و اعتصابا.
قابیل: خوب توی ایرون دُرُس. اینجا که کتک و این برنامه ها نیس. این که کاری نداره که هفته ای دو ساعت اونم توی آخر هفته وقت بذاری و بیایی و پشتیبانی کنی. بعضی بچه ها می گن اونایی که نمی آن حتما یه کلکی توی کارشونه شاید یه منافعی دارن که رژیم سرنگون نشه. من نمی دونم. فکر می کنم اصولا شاید حالشو ندارن. شایدم می ترسن. شایدم با این تظاهراتا مخالفن. نمی دونم!
هابیل: آره همه اینا هس. یه عده می ترسن عکسشون رو بگیرن و نتونن برن ایران. خب این روزام هرکی رو می بینی داره فیلم و عکس می گیره. درجا هم می ذاره توی سوشال مدیا. قبلنا خبرنگارا از صورت مردم عکس نمی گرفتن. اگه هم می گرفتن از طرف اجازه می گرفتن. اگه نمی خواس نمی ذاشتن. الان دیگه اجازه مام دست شماست! واسه همین یه عده محافظه کاری می کنن. یه عده ای هم هستن که مسایل ایران دیگه مساله شون نیس. با یکی از همکارام که ایرونیه سر همین قضیه صحبت می کردم. گفت می دونی من ایران برگرد نیستم. بچه هام اینجا بزرگ شدن، مرده هام اینجا خاکن. اینجا وطن منه. می گفت واسه من اینکه کی نماینده من توی کنگره باشه و چه کسی شهر و ایالت منو اداره کنه خیلی مهمتره.
قابیل: ولی آخه آدم چطوری می تونه این صحنه ها رو ببینه و بی تفاوت باشه؟ می دونی تا حالا چقدر از جوونا رو کشتن؟ چقدر توی زندان بهشون تجاوز کردن؟ چقدر زخمی و ناسور کردن؟ چند هزار تا رو دستگیر کردن؟ توی کردستان، توی سیستان و بلوچستان چه کشتاری کردن؟ اینا بالاخره هموطنن. چه طوری آدم می تونه بی تفاوت باشه؟ به نظر من اونایی که هنوز توی خونه نشستن و کاری نمی کنن اگه طرفدار رژیم نباشن، ماله کشن. چه توی ایران و چه خارج از ایران.
هابیل: چرا این حرف رو می زنی؟ متاسفانه خیلی ها هم توی سوشال مدیا این حرف رو می زنن. اصلا این حرف و این طرز برخورد غلط و مخّربه. این که باید یا سیاه باشی یا سفید. می دونی بین سیاه و سفید یه عالمه طیف خاکستریه. یکی شون که با ایران اینترنشنال مصاحبه می کرد علنا می گفت ما باید جامعه رو دو قطبی کنیم. یا دوستی یا دشمنی! حد وسط و خاکستری نداریم. اینا به نظر من اگه از ناآگاهی نباشه اصلا مشکوک به نظر می رسن. این همون دیدگاه جمهوری اسلامیه، این که یا با مایی یا دشمن مایی! ببین همه از این که این خونای بی گناه ریخته می شه ناراحتن. هر کس هم به نوعی عکس العمل نشون می ده. یا اصلا نمی ده. چرا اونارو هُل می دی به کمپ دشمن؟ همه قرار نیس بریزن توی خیابون. همین قدر که سمپاتی شون رو داشته باشی خیلی خوبه. در فرصت های آینده ممکن هم هس خیلی فعال تر عمل کنن. ولی این برخوردهای سیخکی یا منفعل شون می کنه یا به کمپ دمشن هُلشون می ده.
قابیل: تو خودت هم داری از این قشر خاکستری دفاعی می کنی. انقلاب تماشاچی نمی خواد! نمی شه بی تفاوت بود. بی تفاوتی خیانته. بی تفاوتی به نفع رژیمه. می دونی خیلی از اینا هنوز امید دارن که رژیم خودش یه تغییرات سطحی بده. اصلاح طلبا بیان و حداکثر یک سری رفورم بدن و دوباره رژیم همینجوری کژدار و مریز تا 20 ـ 10 سال دیگه بمونه. این رژیم باید بره. الان جوونا همه کف خیابون دارن از جونشون مایه می ذارن که این رژیم بره. دیگه جای مذاکره و یه خورده رفورم و این حرفا گذشته. همه طرفدار سرنگونی ان. این راه دیگه برگشتنی نیس. دیگه نمی شه بَزَکِش کرد و با یه سید خندون دیگه چهره نرم بهش داد و باهاش مذاکره کرده دوباره برجام راه انداخت و تحریم ها رو شل کرد. دیگه اون دوره گذشت. دیگه همه می دونن که فقط سرنگونی علاج درده. اونم راهی نداره جز انقلاب. کسی کمتر از انقلاب بخواد توی صف مردم جایی نداره!
هابیل: خیلی خب نظرت کاملا روشنه. اول اینو بگم که ممنونم از اینکه حاضری روی این مسایل حرف بزنی و بحث کنی چون یه سری از دوستام که تو هم می شناسی و خیلی داغ انقلابن، اصلا جایی و فرصتی واسه بحث نمی ذارن. بحث رو لازم نمی دونن. تا می خوای سوالی مطرح کنی، شروع می کنن بهت چپ چپ نگاه کردن و فورا می شی قشر خاکستری! ولی من ازت می خوام که روی یه سری مسایل منو روشن کنی. اصلا هم نمی خوام مبارزاتی رو که جوونا دارن توی خیابونای ایران انجام می دن رو کم بها کنم. من واقعا بهشون احترام می ذارم و دردشون رو می فهمم. این رو هم بگم که کاری که ایرانی های خارج از کشور تا حالا کردن خیلی عالی بوده. الان واقعا کمتر جا و کمتر کسی هست که اسم مهسا امینی رو نشنیده باشه و از وقایعی که توی سه چهار ماه گذشته توی ایران گذشته بی خبر باشه. فشار بین المللی که روی ایران گذاشتن بی نظیر بوده و مسولین کشورهای غربی رو مجبور به موضع گیری کرده. واقعا دمشون گرم. ولی به عنوان یه ایرانی که دلش هنوز واسه ایران و مردمش می تپه می خوام بدونم قدم بعدی چیه؟ چطوری قراره این رژیم سرنگون بشه و کی جاش بیاد؟ آیا به نظر تو این سوال رو می شه پرسید؟ ایا می شه روی این مسایل بحث کرد؟ میزگرد گذاشت و چارتا صاحب نظر و تاریخدان، اقتصاددان و جامعه شناس رو دعوت کرد و پای صحبتشون نشست؟ به هرحال ما اولین کشوری نیستیم که انقلاب می کنیم. شاید بشه از تجربیات تاریخی استفاده کرد.
قابیل: من حرفی ندارم که باید بحث و گفتگو کرد. ولی آیه یأس هم نباید شد و دل مردمو خالی کرد. خیلی از این بحث ها بو داره و می خواد نفاق بندازه بین مردم. چهل و سه ساله از این بحث ها شده. چهل و سه ساله یه عده ای واسه خودشون اپوزسیون راه انداختن. توی سر هم زدن، زیرآب همدیگه رو زدن. دوکون وا کردن. تلویزیون و رادیو راه انداختن و به مردم، به قول خودشون «رهنمود» دادن که این کار رو بکنین و اون کار رو نکنین. چه فایده ای داشته؟ دیدی که مردم، به خصوص جوونای دهه هشتادی و زن ها چطوری خودشون بدون رهبری و «رهنمود» ریختن توی خیابونا و رژیم رو عاصی کردن. بحث من و تو چه فایده ای واسه اون بچه های توی ایرون داره؟ قبول نداری که یکی از مهمترین دلایل موفقیت و ادامه این حرکات انقلابی نداشتن رهبری و خط مشی سیاسیه؟ ما توی خارج از کشور باید صدای اونا باشیم. باید بلندگوی اونا باشیم و مردم و سیاستمدارای دنیا رو با شرایط و کشتاری که توی ایران می شه آشنا کنیم تا کاری بکنن.
هابیل: من کاملا باهات موافقم که کار ما اینه که صدای اونا باشیم. ولی آیا این حق رو داریم که سوال کنیم قدم بعدی چیه؟ می فهمم که نهایتا انقلابه و تغییر رژیم ولی چه طوری و توسط کی؟ مثلا من توی تظاهرات یا توی سوشال مدیا می بینم که یه عده ای از آمریکا می خوان یه کاری بکنه. آیا فکر می کنی آمریکا یا یه نیروی خارجی باید بیاد و رژیم رو سرنگون کنه؟
قابیل: شاید لازم نباشه نیروی نظامی بیاره ولی خب مگه کارتر و آمریکا نبود که شاه رو ورداشتن و اینا رو آوردن بستن به ریش ما؟ پس می تونه همون طوری اینارم ورداره.
هابیل: خب این فرضیه دوسه تا مورد داره که از بیخ اشتباهه. یکی این که هیچ نیروی خارجی، نه آمریکا، نه فرانسه و نه انگلیس اینا رو نیاوردن که بخوان ببرن. خواهش می کنم یه خورده تاریخ بخون، یه عالمه کتاب و مقاله توی این چهل سال دراومده. آخه قراره خیر سرمون از تاریخ درس بگیریم! این ها رو مردم آوردن. نمی دونم واقعا از کجا شروع کنم! شاه اینا رو آورد. خودش از حکومت و سلطنت بریده بود و هیچ جایگزینی رو هم جز آخوندا باقی نذاشته بود. اونام اومدن و خلاء رو پر کردن. حالا به فرض که آمریکا بخواد این رژیم سرنگون بشه. فکر می کنی با گندی که آمریکا توی افعانستان، عراق و سوریه راه انداخته، مردم و دولت بخوان پای یه جنگ دیگه برن؟ این رو در نظر داشته باش که هیچ کشوری منافع خود و ملتش رو به منافع کشور دیگه ترجیح نمی ده. البته جمهوری اسلامی شاید تنها استثنا باشه که منافغ یه عده کشور دیگه رو به منافع ملی خودش ترجیح می ده! بهترین حالتی که ایران می تونه به منافع آمریکا و اسرائیل خدمت کنه یه ایران آباد و آزاد نیس، بلکه یه شیر بی یال و دم و اشکم بی دندونه که توی منطقه باشه و کشورهای دور بر ازش بترسن. آمریکام بتونه مرتب اسلحه بهشون بفروشه. ناتانیاهو هم سرکار تمدید بشه. بنا بر این محاله آمریکا بخواد دخالت نظامی بکنه. سوال بعدی من اینه که یه عده از «رهبران» خارج نشین از کشورهای غربی و کلا دنیا می خوان که سفیرای ایران رو بیرون کنن و سفارت های خودشون توی ایران رو ببندن. تو با این برنامه و درخواست موافقی؟
قابیل: البته که موافقم. من فکر می کنم از هر طریقی که بتونیم روی جمهوری اسلامی فشار بذاریم خوبه. جمهوری اسلامی رو باید ایزوله کرد. این کشورا توی این چهل و سه سال ازش حمایت کردن. روابط دیپلماتیک داشتن. روابط اقتصادی داشتن. باید فشار گذاشت که اینا قطع بشه. اگه بتونیم اینو پیش ببریم، جمهوری اسلامی سقوط می کنه. همین الان دیدی که سازمان ملل یه کمسیون حقیقت یابی درست کرده که بره ایران و مسایل سرکوب و نقص حقوق بشر رو رسیدگی کنه. خب اینا مهمه.
هابیل: من بعضی وقتا اصلا می مونم که این پیشنهادات و برنامه ها از کجا درمی آد؟ اولا دوباره تکرار می کنم که همه کشورها در درجه اول منافع کشور خودشون رو در نظر دارن تا ایران رو. حالا به فرض که این کار رو هم بکنن. چرا فکر می کنی این ایزوله شدن به ضرر جمهوری اسلامیه؟ این ایزوله شدن اونو راحت می ندازه توی دامن روسیه و چین، درست مث کره شمالی. قطع روابط با غرب دقیقا به نفع روسیه و چینه. مگه کره شمالی که هفتاد ساله «ایزوله» شده رژیمش سرنگون شده؟ در صورتی که اگر سفارت خونه ها و سفیرا باشن می شه از طریق اونا اعمال نفوذ کرد و فشار گذاشت. فکر می کنی کسایی که می رن سفارت می گیرن واسه روابط بین المللی ارزش قائلن؟ فشار رو باید ادامه داد ولی نه واسه بستن سفارتخونه ها. واسه فشار بین المللی این برنامه کمیته حقیقت یاب عالیه، رژیم رو بیشتر و بهتر افشا می کنه.
ببین، به نظر من این بحث ها خوبه و باید باشه. باید مردم بتونن سوالاشون رو مطرح کنن و ترس از انگ خوردن نداشته باشن. اینا تمرین دموکراسیه. اگه ادعا می کنیم که مردم خواستار یه سیستم دموکراتیک هستن، باید در عمل و در همین گردهمایی ها گوش شنوا واسه شنیدن نظرات دیگران داشته باشیم.
قابیل: ما می گیم وقت واسه این بحث ها الان نیس. الان بچه های کف خیابون دارن به فجیع ترین وضعی کشته می شن. شکنجه می شن. این همه زندانی سیاسی، ممکنه فردا شروع کنن به اعدام کردن اینا. حالا ما بشینیم بحث کنیم که دموکراسی چه شکلیه؟ بعد از سرنگونی نظام وقت هست که مردم بشینن با خیال راحت بحث کنند. الان اولین و مهمترین کار برانداختن رژیمه. هرچیز دیگه انحرافیه. الان وقت اتحاده. رژیم و طرفداراش می خوان بین مردم اختلاف بندازن و صف مردم رو بشکونن. دیدی سر فوتبال چکار کردن؟ عمر اینا به سر رسیده. نباید وقت تلف کرد. باید همه انرژی مون رو بذاریم واسه این. به زودی اعتصابات سراسری هم شروع می شه. باید مردم رو متحد نگه داشت تا اینا برن.
هابیل: آخ که این آهنگ چقدر آشناست! توی همه انقلابا می گن الان وقت این حرف ها نیست و الان باید همه متحد باشن. بعد از سرنگونی وقت واسه بحث هست. بعد از پیروزی هم یا به جون هم می افتن یا اون که دست بالا رو داره بقیه رو از بین می بره. اگه از تاریخ درس نگیریم مجبوریم اون رو تکرار کنیم.