مبارزه قهرآمیز یا خشونت پرهیز
هابیل و قابیل
خوانندگان گرامی،
همان طور که در شماره های قبل به آگاهی رسید این صفحه را اختصاص داده ایم به برخورد دیدگاه های دو برادر خیالی با نام های هابیل و قابیل. این دو برادر با وجود آن که در یک خانواده و یک نوع شرایط بزرگ شده اند، نقطه نظرهای متفاوت و حتی مخالف یکدیگر دارند. از آن ها خواسته ایم تا در هر شماره بحثی را مطرح کنند و نقطه نظرهای خود را بگویند. ما بدون هیچ قضاوتی این دیدگاه ها را ارائه می کنیم و قضاوت را بر عهده شما می گذاریم. اگر خوانندگان گرامی نظری به طرفداری یا مخالفت با هر یک دارند می توانند نظر خود را، از طریق فرستادن ایمیل به آدرس پیک، با ما در میان بگذارند. گفتار این بار در رابطه با «مبارزه قهرآمیز یا خشونت پرهیز» است.
هابیل: خوب شد دیدمت، مدتیه می خواستم ازت یه سوالی بکنم. چند وقت پیش دیدم توی صفحه فیس بوکت مطلبی درباره اعدام های اخیر توی ایران پست کرده بودی. یکی هم زیرش کامنت گذاشته بود که امیدوارم به زودی همه مسئولین رو از درخت های خیابون پهلوی آویزون کنیم و از این حرف ها و تو هم روش لایک زده بودی؛ می خواستم جدی بپرسم واقعاً فکر می کنی باید همه رو دار زد یا داشتی تعارف می کردی؟!
قابیل: آره یادمه. همه رو که نه… ولی باید بالاخره دادگاهی باشه و اونایی که مسئول این خونریزی ها و فجایع هستن مجازات بشن. تو لابد فکر می کنی همه رو باید بذاریم راس راس راه برن! اونا باید از الان بدونن که قراره به زودی ورق برگرده و اونایی که گناه کارن به سزای اعمالشون می رسن.
هابیل: پس تو مخالف اعدام نیستی، فقط مخالف اعدام خودی ها هستی؛ اگه پاش بیافته از اعدام مخالفین و مسئولین رژیم ابایی نداری. تو می دونی که من به کل مخالف اعدامم، به هر عنوانی که می خواد باشه. به نظر من هیچ انسانی حق نداره جون یه انسان دیگه رو بگیره. سال هاست توی کشورهای پیشرفته حکم اعدام لغو شده. در جاهایی هم که وجود داره ثابت شده که حکم اعدام هیچ اثر بازدارنده ای روی مجرمین نداشته. منتهی توی بعضی جوامع به حکم شرع این مجازات هنوز وجود داره. به نظر من باید با کل مجازات اعدام مخالفت کرد.
قابیل: یعنی تو می گی این جنایتکارا رو هیچ کاری نداشته باشیم؟ اگه اینا ترس نداشته باشن دیگه خدارو بنده نیستن. به نظر من آدما باید بدونن که کارهایی که می کنن آخر و عاقبت داره. من به اون دنیا و جزای آخرت و این حرف ها اعتقادی ندارم. به نظر من قانون عادلانه اینه که جون کسی رو گرفتی، جونتو بگیرن. از اون گذشته، حالا من و تو از خون طرف بگذریم، خانواده و عزیزان طرف مقتول چی؟ اونا که نمی گذرن. اونا انتقام می خوان. تو خودت فکر کن خدای نکرده بچه ات رو یکی بکشه، نمی خوای طرف رو نابود کنی؟ معلومه که می خوای. واسه تو راحته در مورد دیگران تصمیم بگیری. از اون گذشته، توی همین آمریکا هم مجازات اعدام وجود داره. این جا که دیگه عقب افتاده و گرفتار شرع نیس.
هابیل: بذار یکی یکی جوابتو بدم. اول اینکه من هم مث هر آدم عاقلی می گم کسی که مرتکب جنایت شده باید مجازات بشه. من کی گفتم خلافکارا و قاتلا رو ول کنن برن؟ قانون مجازات باید بر اساس اصلاح خطاکار عمل کنه، نه صرفاً انتقامجویی. حتی قاتل باید دوران زندانشو بگذرونه و تا آدم نشده به جامعه برنگرده. من مخالف اعدام و مجازات های خشن و انتقام گیرنده ام. وقتی این عقیده رو داری دیگه چه بلا به سر خودت بیاد یا کس دیگه، نباید فرقی کنه. بعد هم در مورد خانواده و عزیزان مقتول، اونام باید از قانون پیروی کنن. یکی از عقب افتاده ترین قوانین که از عصر حجر مونده قانون قصاصه که در ایران هم حکمفرماست. یعنی یه کسی عزیزت رو ازت گرفته حالا تو بیایی و عزیز یه بنده خدای دیگه رو ازش بگیری. این قانون جنگله و باید وربیافته. در مورد آمریکا هم، توی خیلی از ایالاتش مجازات اعدام برچیده شده. توی خیلی ایالت ها سال هاست کسی اعدام نشده ولی خب بعضی ایالات، توی خیلی چیزا از طالبان هم عقب افتاده ترن!
قابیل: شما لیبرال ها رقیق القلب هستین و توی رویا زندگی می کنین. با واقعیت های زندگی کاری ندارین. واسه همین حرفتون در رو نداره. من فکر می کنم این بازی های ضداعدام و ضدخشونت و این ها شاید به خاطر نداشتن جُربُزه است. شاید هم چون سِنّت رفته بالا اینقدر محافظه کار شدی. من یادمه جوونیات خودت با مشت و لگد به جون بسیجی ها می افتادی. بعد از حمله به کوی دانشگاه که دانشجوها رو از ساختمون پرت می کردن پایین می گفتی باید انتقام گرفت. می گفتی اینا جز زبون زور چیزی نمی فهمن. پس چی شد؟ پیر شدی؟
هابیل: نه عاقل شدم. سعی می کنم از عقلم بیشتر از احساساتم استفاده کنم. من کاملاً می فهمم که مشکله آدم بر احساساتش غلبه کنه. من فکر می کنم خشونت و قهر راه مبارزه نیست. برخلاف نظر تو مبارزه خشونت پرهیز به مراتب سخت تره. من هم اون سال ها مث تو فکر می کردم. مقابله به مثل حداقل کاری بود که فکر می کردم باید کرد ولی کم کم درباره انقلاب ها و جنبش های ایران و جاهای دیگۀ دنیا مطالعه؛ درباره گاندی، ماندلا و مارتین لوترکینگ خوندم؛ درباره مخالفینشون هم که راه کار قهرآمیز رو تبلیغ می کردن و بهش عمل هم می کردن خوندم.
قابیل: ببین اینا همه اش ژست های روشنفکریه. حالا دیگه مد شده که به اصطلاح روشنفکرا خودشون رو به ماندلا و مارتین لوترکینگ بچسبونن و از خشونت پرهیزی حرف بزنن. این ژستا و حرفا ممکنه این جاها در رو داشته باشه ولی تو ایران که جوونا کف خیابون مث برگ خزون درو می شن، در رو نداره. تنها جاهائی که بسیجی ها و نظامی ها مجبور به عقبنشینی شدن و رفتن توی موضع دفاعی اون جاهائی بوده که جوونا مقاومت کردن؛ کوکتل مولوتوف انداختن یا جور دیگه از خجالتشون دراومدن. اونوقت دیگه بسیجی و نیرو انتظامی حواسش هست که این تو بمیری از اون تو بمیری ها نیس. این چهل سال نشون داده که اونا فقط زبون زور می فهمن.
هابیل: من واقعا نمی دونم تو روی چه حسابی این حرفا رو می زنی؟ خشونت خشونت می آره. تاریخ ما پره از مثال. خب تو و امثال تو فکر می کنین باید مبارزه مسلحانه کرد با رژیم؟ مگه مجاهدین و گروه های مسلح دیگه نکردن؟ نتیجه اش چی شد غیر از خشونت بیشتر؟ قبل از انقلاب هم همین بود. گروه های چریکی فکر می کردن اگه اونا شروع کنن، ترس مردم هم می ریزه و به صحنه می آن و رژیم رو چپه می کنن. ولی هیچ کس نیومد. بهترین جوونای مردم به فنا رفتن. این فقط مال ایران نیس ها! توی همه کشورها به همین نتیجه رسیدن. یه جا خوندم که توی پنجاه سال فقط هشت درصد مبارزه های قهرآمیز پیروز شدن ولی در مقابلش بیشتر از سی درصد جنبش های خشونت پرهیز پیروز شدن. جنبش فعلی ایران هم توی چهل سال، البته غیر از مجاهدین، کم و بیش خشونت پرهیز بوده. منتهی یه عده از به اصطلاح «رهبرها» مرتب مردم رو به خشونت و انتقام جویی تشویق می کنن، به خصوص اونایی که توی خارج و در امنیت کشورهای غربی نشستن و دستور می دن.
قابیل: این آماررو برام بفرست ولی چیزی که مسلمه اینه که مردم هرجا فرصت پیدا کنن باید این مزدورا رو گوشمالی بدن. این که تظاهرات مردم اولش صلح آمیزه، من هم باهات موافقم ولی وقتی طرف مقابل با بی رحمی کامل جوونا رو با گلوله جنگی و تفنگ ساچمه ای می کشه و کور می کنه، بیست هزار نفر رو دستگیر می کنه و تو زندان شکنجه و تجاوز می کنه، می خوای مردم همین جوری وایسن و بگن دستت درد نکنه؟ از خودت سوال کردی که پس چرا رهبرای جنبش از «خشونت پرهیزی» حرف نمی زنن؟ چون نه بهش اعتقاد دارن و نه کسی به این حرفشون گوش خواهد داد. من فقط می دونم اگه مامورا بدونن که با هیچ خطری مواجه نیستن و مردم مقاومت نمی کنن دیگه خدارو بنده نیستن. دیگه هیچکس جلودارشون نیس.
هابیل: متاسفانه این به قول تو رهبران یه جوّی به وجود آوردن که کسی جرات نداره نظر متفاوت ابراز کنه. البته فقط رهبرا نیستن. توی سوشال مدیا هر کس بخواد نظر متفاوتی مطرح کنه با فحش و فضاحت روبه رو می شه. من الان شش ماهه که هیچ چیزی پست نکردم، نه چیزی رو لایک می کنم و نه کامنتی می ذارم. همون اوایل من چند تا مطلب پست کردم و از این که جلوی خشونت رو باید گرفت و این حرفا، همچین از همه جانب بهم حمله شد که نپرس. اولاً مزدور جمهوری اسلامیم کردن، بعد گفتن اگه مزدور نیس ترسوئه، محافظه کاره، طرفدار اصلاح طلباس خلاصه انگی نبود که نزنن. همه هم واسه شون لایک می زدن و به به و چه چه می گفتن که خوب حقشو کف دستش گذاشتی. البته می فهمم که این همه اش مال خارج از کشوره و انقلابیون بغل اقیانوس کبیر ولی جوّ رو خیلی خراب کردن.
قابیل: یادمه، خوب شد کوتاه اومدی. آره دیگه فعلاً اوضاع اینجوریه. البته الان خیلی کمتر شده. شاید به خاطر این که جنبش توی ایران یه خرده فروکش کرده. ولی به هر حال فکر نمی کنم نظرات جناب عالی توی این شرایط سرکوب و خفقان طرفداری پیدا کنه. این رو هم در نظر بگیر که خیلی از این سایت ها و آدم ها که توی سوشال مدیا هارت و پورت می کنن شاید اصلاً مال خود سیستم یا مجاهدین باشن. من از سر کنجکاوی چند تاشون رو که خیلی داغ بودن سعی کردم ببینم کی هستن، اصلاً معلوم نیس ولی سوای این حرفا من که می دونم تو حسن نظر داری و هدف نهاییت هم مثل بقیه گذر از این رژیمه. حالا تو فکر می کنی خشونت پرهیزی بهتره، من فکر می کنم نه. ولی موافقم که باید جوری باشه که بشه بحث و گفتگو کرد.
هابیل: ممنون از حسن نظرت. ببین، من خودم هم دارم یاد می گیرم؛ مرتب می خونم؛ یه عالمه مطلب توی این زمینه وجود داره، کلی تجربه اون بیرون هست که باید ازش درس گرفت. اشتباهات دیگران رو نباید تکرار کرد. اخیراً کتاب «مبانی مبارزۀ خشونت پرهیز» نوشته مایکل نیگلر رو که فرهاد میثمی ترجمه کرده خوندم، خیلی عالی بود. این کتاب معرکه ست. پر از مثال و آمار. خود فرهاد میثمی رو هم که می شناسی؟ سمبل این نوع مبارزه ست. اون به نظر من لایق ترین آدمیه که می شناسم. مسلم می دونم که رهبرای دیگه هم تو ایران هستن که یا تو زندانن یا بیرون، که جامعه ایران رو خیلی بهتر از من و تو و بعضی از این به اصطلاح رهبران خارج نشین می شناسن. خوشبختانه اخیراً توی چن تا از این گردهمایی های متفکرین و رهبرای خارج نشین دیدم صحبت هایی از روش خشونت پرهیز و مخالفت با اعدام مطرح شده و مورد استقبال هم قرار گرفته. ببین، این رژیم رفتنیه. اینو تقریبا همه می دونن. مبارزه قهرآمیز ایده آل رژیمه و باعث مقاومت طرفدارای رژیم می شه ولی مبارزه خشونت پرهیز اونا رو زودتر خنثی می کنه و فرومی ریزونه و چه بسا به صف مردم بپوندن.
قابیل: ولی با همه این حرفا حتی اگه نظرت درست هم باشه ـ که مطمئنم که نیس ـ تو با این طرز تفکر ضد اعدامت می گی مسولین رو هم نباید مجازات کرد؛ جواب خانواده و بستگان این هزار هزار شهید و این جوونایی که بی گناه از بین رفتن رو کی می ده؟ اونا رو همینجوری ول کنن برن؟
هابیل: من نمی گم کسی محاکمه نشه، فقط مخالف اعدامم. دادگاه اگر عادلانه باشه هر رائی بده باید اجرا بشه. فکر می کنم یه نگاهی به انقلاب آفریقای جنوبی برات جالب باشه. رژیم آپارتاید اونجا ده ها سال به بدترین صورت با سیاها برخورد می کرد. هزاران نفر رو از بین برده بود. سال ها هم «اِی ان سی» و گروه های دیگه مبارزه مسلحانه می کردن ولی به جایی نرسید. وقتی مبارزات خشونت پرهیز به رهبری ماندلا پیروز شد به جای انتقام و قتل عام سفیدهای مزدور از یک پدیده ای به اسمReconciliationکه ترجمه فارسی مناسبی هم نداره استفاده کردن. همه مسولین و همه سربازا و همه مجرمین اومدن در دادگاه و جلوی مردم به کاراشون اعتراف کردن و اظهار پشیمانی کردن. اگه کسی را نکشته بودن دادگاه ولشون می کرد برن پی زندگیشون توی کشور جدید. اکثر قریب به اتفاق اونا وارد جامعه شدن و به زندگی شون ادامه دادن. حالا این جوری بهتره یا مث انقلاب 57 یا خیلی نمونه های دیگه که دولت پیروز به انتقامجویی دست زد؟ آخه یه جوری باید نشون داد که انسان قرن بیست و یکم با این خشونت و وحشیگری ها خطکشی داره!