قبل از هر چیز به من اجازه بدهید فرا رسیدن سال نو میلادی را به همه شما عزیزان و خانواده های محترم تبریک گفته و سالی در صلح و رفاه و سلامت برایتان آرزو کنم.
سال 2020 آبستن حوادث زیادی است که امیدوارم به خیر بگذرد. از ایمپیچ رئیس جمهور گرفته تا انتخابات مقدماتی و نهایی و تحولات سیاسی ـ اقتصادی و اجتماعی ناشی از آنها تا مسائل بین المللی و اوضاع ایران. چه خواهد شد نمی دانم. اگر تنها یک چیز در سالهای اخیر یاد گرفته باشم این است که هیچ چیز قابل پیش بینی نیست. البته این بدان معنی نیست که کاری از کسی بر نمی آید و تحولات خارج از کنترل و خواست ما صورت می گیرند. درس دیگری که در این سال های غربت آموخته ام این است که می توان اثرگذار بود و باید فعالانه تحولات جاری، چه در این کشور و چه تحولات بین المللی را دنبال کرد و به طرق معقول و قانونی در آنها شرکت داشت.
یکی از اتفاقاتی که در سال 2020 شکل می گیرد و اثری ماندگار در تحولات اجتماعی و سیاسی آمریکا خواهد داشت سرشماری سراسری است. این سرشماری هر ده سال یک بار از طرف دولت انجام می شود و همه کسانی که در این کشور زندگی می کنند بدون در نظر گرفتن نژاد، اعتقاد سیاسی، مذهبی وضع قانونی اقامت باید در آن شرکت کنند. دولت از نتایج سرشماری استفاده می کند تا تعداد و مناطق نمایندگی «هاوس» را تعیین کند و کمکهای دولتی را برای مناطق مختلف از جهات آموزشی، بهداشتی و رفاهی مشخص کند. این نتایج تا سرشماری آینده به مدت ده سال منبع تصمیم گیری دولت خواهد بود. پدیده ای که در هر سرشماری به شدت و ضعف اتفاق می افتد عدم شرکت اقلیت های نژادی، به خصوص مهاجرین است. در نتیجه تعداد واقعی مهاجرین و اقلیت های دیگر در سرشماری نشان داده نمی شود و از حقوقی که به آنان تعلق می گیرد محروم می شوند. در اینجا اشاره من بیشتر به مهاجرین غیرسفیدپوست است که عمدتا از به اصطلاح «جهان سوم» به آمریکا مهاجرت کرده اند. دلیل عدم شرکت این مهاجرین را، با وجود این که ممکن است چندین نسل هم در این کشور زیسته باشند، می توان در دو وجه مشاهده کرد. یکی جنبه فرهنگی است؛ اکثر قریب به اتفاق این مهاجرین از کشورهایی با سیستم دیکتاتوری به آمریکا مهاجرت کرده اند. آنان در کشور خود اصولا به دولت اعتماد ندارند چون هر وقت دولت از آنان آمارگیری کرده، یا برای بردن فرزندانشان به سربازی بوده یا برای گرفتن مالیات بیشتر. جنبه دیگر عدم اعتماد به دولت آمریکا است. تجارب تاریخی از زندانی کردن ژاپنی های آمریکا در جنگ جهانی دوم گرفته تا ترس از پیگرد و دیپورت افراد باعث شده که در هیچ سرشماری تعداد واقعی اقلیت های مهاجر از جمله ایرانیان آمریکایی نشان داده نشود.
عدهای از ایرانیان هم به نادرست خود را سفید پوست قلمداد کرده و جزو ایرانیان به حساب نیامدند.
کانون فرهنگی ایرنیان در دو سرشماری گذشته در سال 2000 و 2010 فعالیت گسترده ای با دیگر سازمان های ایرانی در شهر و در نقاط دیگر آمریکا داشت تا تعداد واقعی ایرانیان مشخص شود. دلیل آن هم این است که اعتقاد داریم ایرانیان باید در صحنه سیاسی و اجتماعی آمریکا حضور و نقش پررنگی داشته باشند. نقش و صدا هم با تعداد است که جدی گرفته می شود. با وجود تلاش سازمانهای ایرانی ـ آمریکایی در دو سرشماری گذشته تعداد ایرانیان ساکن آمریکا در سال 2000 حدود 365000 نفر و در سال 2010 حدود 335000 نفر اعلام شد، که به اذعان دوست و دشمن خیلی کمتر از تعداد واقعی است. جالب این که در سال 2010 این تعداد ده درصد هم کاهش پیدا کرد! تعداد واقعی حداقل سه برابر این رقم باید باشد.
یکی از دلایل عمده این آمار غلط این است که در فرم های آماری در مورد منشا و نژاد، «باکس» مخصوص برای ایرانی ـ آمریکایی در نظر گرفته نشده است. توصیه مسئولین این بود که در ستون مذبور نوشته شود ایرانی ـ آمریکایی که در آن صورت به خاطر تعداد زیاد در سرشماری های آینده ستون مخصوص خود را به دست بیاورد. عده ای از ایرانیان هم به نادرست خود را سفید پوست قلمداد کرده و جزو ایرانیان به حساب نیامدند. باید در نظر داشت که در این آمارگیری ها منظور از «سفید» افراد اروپایی ـ آمریکایی است. فرم های جدید را هنوز ندیده ام و نمی دانم چگونه باید منشا ایرانی ـ آمریکایی را نشان داد تا به حساب بیاییم، ولی به هر صورت باید راهی یافت.
مشکل عمده دیگری که بر سر راه آمار گیری 2020 است عدم اعتماد اقلیت های نژادی به دولت فعلی است. بر اساس قانون اطلاعات آماری تا هفتاد و دو سال در اختیار سازمان های پلیسی، مهاجرتی و اطلاعاتی قرار نخواهند گرفت. ولی دولت پرزیدنت ترامپ از همان اولین روزهای حکومتش ضدیت با مسلمانان و قهوه ای پوست ها و کلا غیرسفیدها را دنبال کرده است و علاقه زیادی به احقاق حقوق این افراد هم ندارد . در همین آمارگیری پیش رو نیز دولت می خواست سئوال «سیتیزن شیپ» را هم در پرسش نامه بگنجاند که با مداخله سوپریم کورت نتوانست. باید به مردم حق داد که به این دولت اعتماد نکنند. اصولا به نظر می رسد که دولت زیاد به این آمارگیری اهمیتی نمی دهد و بودجه درخور هم به آن تخصیص نمی دهد. ولی نظر داشته باشیم که نتیجه این آمارگیری برای ده سال آینده و بعد از دوران فعلی خواهد بود. بنابراین باید فعالانه در آن شرکت کرد و دیگران را هم تشویق کنیم تا با شرکت خود تعداد واقعی ایرانیان را به ثبت رسانیم و بتوانیم در امور سیاسی و اجتماعی نقش خود را ایفا کرده و از حقوق خود دفاع کنیم.