دنباله مصاحبه با داريوش اقبالي
قسمت اول گفتگوي من با داريوش كه بيشتر درباره زندگي هنري او بود در شماره قبل پيك تقديم حضورتان شد. در اين شماره به زندگي اجتماعي او مي پردازيم. لازم به يادآوري است كه اين گفتگو در اوايل ماه سپتامبر گذشته و پيش از قتل فجيع مهسا اميني و وقايع بعد از آن صورت گرفته است.
علي صدر: شما نه تنها در زمينه هنري و موسيقي پاپ ايران شخصيتي استثنايي هستيد، بلكه از لحاظ فعاليت هاي اجتماعي هم از موقعيتي ويژه برخورداريد. چه اتفاق يا تجربه هايي در زندگي داشتيد كه به شما اين انگيزه را داد تا راهي براي فعاليت هاي اجتماعي خودتون پيدا كنيد و صداي هموطنانتون باشيد؟
داريوش: از لحظه اي كه آموختم تا زماني كه حقيقت آزاد نيست، آزادي حقيقت ندارد.
از زماني كه حق كاپي رايت در سرزمين من پايمال شد.
از زماني كه زنداني شدم.
از زماني كه ترانه ها سانسور شدند.
از زماني كه ممنوع الصدا و ممنوع التصوير شدم.
در كل فكر مي كنم زماني كه فهميدم دنيا جاي خطرناكي است، نه به خاطر آدم هاي پليد و خطرناكش، بلكه به خاطر آدم هايي كه در مقابل اين پليدي ها سكوت مي كنن. فكر كردم به اندازه توانايي ام سكوت نكنم و سهمي در آينده و دنيايي بهتر داشته باشم.
در مصاحبه اي پابلو پيكاسو مي گويد: «نقاشي براي تزئين آپارتمان ها ساخته نمي شود. اين يك سلاح تهاجمي و دفاعي در برابر دشمن است.»
يكي از چالش هاي بزرگ دنياي اين روزها اينه كه ما اغلب احساس مي كنيم از مشكلات و دردهاي ديگران و مسائل جهاني مستثني هستيم در صورتي كه از ديدگاه من زخم هاي جامعه متعلق به فردفرد ماست و ما مي تونيم با هم و در كنار هم مرهمي باشيم بر اين زخم ها. يكي از دشمنان انسان و انسانيت سكوته. اينجاست كه هنر مي تونه باعث و باني شكستن اين سكوت باشه. هنر به شما دستور نمي ده كه چه كنيد، هنر هدفمند مي تونه مخاطبش رو به لمس كردن، درك كردن، به احساس مسئوليت كردن در مقابل آسيب هايي چون ظلم، ستم و نابرابري و نقض حقوق بشر تشويق كنه. و اين احساس مي تونه باعث و باني تفكر، تعامل و حتي يك عملكرد سازنده و راكد نبودن در جامعه بشه.
خاموش نموندن فقط يك حق نيست، يك مسئوليت هم از نظر من هست. اما فراموش نكنيم كه داشتن هر حقي مي بايست با يك دستور العمل و يك سري قوانين باشه، بدون رعايت يك چهارچوب اصولي اين حق مي تونه حق ديگري رو پايمال كنه يا ازش سوء استفاده بشه.
اگر ما از حقوقمون آگاهي نداشته باشيم، هنوز در زندونيم؛ حتي اگر اون ور ميله ها باشيم. من در مملكتي زندگي مي كردم كه اين سوي ميله ها زنداني بود به مساحت خاك وطنم. هدفم هميشه اين بوده كه با ترانه ها و پيام هام و فعاليت هام تلنگري باشم بر حباب ناآگاهي. وقتي يك ميكروفن در دست داري باهاش يك سري مسئوليت به همراه داره، سعي كردم اين مسئوليت رو نه فقط زندگي كنم، كه با ديگران هم تقسيم كنم.
اميدوارم با ادامه راهي كه در پيش رو دارم بتونم بهانه اي باشم كه همگي از يك درد مشترك به يك تفاهم مشترك برسيم، تفاهمي كه آغشته به تفاوت هاست، تفاوت هاي انكارناپذيري در كنار هم قرار مي گيرن هدفمند مي شن.
علي صدر: بخش عمده اين فعاليت در بنياد آينه متمركزه. بنياد آينه چه نوع سازماني هست؟ در كجا و كي به ثبت رسيده؟ و در چه راستايي فعاليت مي كنه، هدف كوتاه مدت و بلند مدت بنياد آينه چيه؟
داريوش: آينه فعاليتش رو از سال 2000 با يك برنامه راديويي در رابطه با بيماري اعتياد آغاز كرد. تصميم من بر اساس بشارت دادن از دنياي بهبودي به بيماران و خانواده هايي كه تشنه رهايي و آزادي از زندان اعتياد هستن بود. با درك و اعتقاد به مفيد بودن اين فلسفه تلاش كردم از جايگاه هنريم استفاده كرده و با كمك گرفتن از رسانه ها، دوستان، كارشناسان، استادان، متخصصان، جامعه شناسان و روانشناسان دامنه مفيد بودنمون رو با برنامه هاي راديويي و تلويزيوني در سطح مدارس و دانشگاه ها، سمينارهاي رايگان و برنامه هاي آموزش در اقصي نقاط دنيا گسترده تر كنم. هدف من و يارانم كه همگي داوطلبانه خدمت مي كنيم راهي است عاشقانه براي مرهم گذاشتن بر زخم هاي كساني كه نياز به اگاهي دارند. ما معتقد به عشق هستيم و با ياري دادن به انسان هاي نيازمند، زندگي برايمان بلاعوض معنا پيدا مي كند.
ما به اين باور رسيده ايم كه نمي تونيم فقط از اعتياد صحبت كنيم و بيماري هاي روحي و رواني رو ناديده بگيريم، نمي تونيم از اعتياد صحبت كنيم و از خشونت خانگي صحبت نكنيم، نمي تونيم از اعتياد صحبت كنيم و از هنر فرزندپروري صحبت نكنيم، نمي تونيم از اعتياد صحبت كنيم و از بي كاري و بي خانماني و فقر و پناهجويي و معضل كودكان كار و بزهكاري صحبت نكنيم چرا كه اين همه دردها و زخم هايي هستند كه مثل زنجير به هم وصل هستند و به هم ربط پيدا مي كنند.
علي صدر: آيا هدف آينه صرفاً ياري رساني به بيماران اعتياد در ايران و ايرانيان مهاجر است يا جوامع ديگر را هم شامل مي شود؟
داريوش: از سال 2017 به دليل هدفمندي آينه به ما يك رسانه راديو تلويزيوني 24 ساعته از ماهواره «ياه ست» توسط آقاي هادي نظري اهدا شد و به كمك چند دوست كه به اهداف آينه باور داشتند توانستيم به صورت كاملا مستقل و با پوشش جهاني به فعاليت هاي آموزش و انسان دوستانه مون با بعد وسيع تري ادامه بديم. ما امروز اولين و تنها سازمان غيرانتفاعي خارج از كشور هستيم كه با پايه گذاري يك رسانه آموزشي بيست و چهار ساعته، بدون پخش هيچ گونه آگهي و با تهيه برنامه هاي متعدد به زبان هاي فارسي، انگليسي، ارمني و اسپانيولي هدفش فقط توانمند كردن جامعه با آگاهي، آموزش و پيشگيري و دست نيازمندان رو در دست توانمندان قرار دادن است. به دليل پيشرفت هاي متعدد در دنياي مجازي مثل اينترنت، رسانه هاي اجتماعي و تلفن هاي همراه، تاثير كاري كه ما امروز در آينه انجام مي ديم توانايي انعكاسش چندين برابر بيشتر از گذاشته شده و شكي ندارم كه هر سال گسترده تر هم خواهد شد و برنامه هايي كه در يك سال آينده در دست تهيه داريم با حمايت شما به جاي هزاران نفر، بر روي زندگي ميليون ها نفر تاثير خواهد داشت. براي مبارزه با آسيب ها و به خصوص پيشگيري از آسيب ها امروز بايد دست به كار شد، چرا كه فردا خيلي ديره.
ما سرنشينان اين كره خاكي دو گزينه بيشتر نداريم: يا در مقابل آسيب ها بي تفاوت باشيم يا نقشي مفيد و هدفمند در مهار كردن، پيگيري و ريشه كني شون داشته باشيم. پيام ما در آينه هميشه اين بوده كه زخم هاي جامعه متعلق به فردفرد ما هستند. دعوت ما از همه توانمنداني كه مي خواهند براي جامعه شون مفيد باشند و سهمي در بهبود جامعه و رسيدن به جهاني سالم داشته باشند اين بوده كه بياييم با هم و در كنار هم مرهمي باشيم براي اين زخم ها.
علي صدر: چگونه پيام بنياد، به خصوص در ايران انتشار داده مي شود؟
داريوش: بنياد آينه در كنار فعاليت هاي اجتماعي متعددي كه در دست داره، به عنوان يك رسانه آموزش 24 ساعته نه تنها از طريق ماهواره بلكه از طريق كانال هاي اجتماعي پيام رساني مي كنه. هميشه گفته اند كليد رهايي از آسيب ها در آگاهي است. آگاهي رساني در رابطه با ماهيت آسيب هايي كه هيچ گونه مرز فرهنگي، اقتصادي، سياسي و جنسيتي نمي بينند. دانشمندان سال هاست كه از رشد آسيب هاي اجتماعي به موازات نقض حقوق بشر هشدار دادن. نيم نگاهي به آمار آسيب ها نه فقط در سرزمين ما بلكه در سراسر جهان تصوير روشني از افزايش آسيب ها به ما مي ده. آمار مرگ به خاطر سوء مصرف مواد اعتيادآور سال گذاشته بالاتر از آمار كشته شدگان جنگ ويتنام بود. در پايان سال 2021 بانك جهاني اعلام كرد كه نزديك به نيمي از جمعيت جهان همچنان با درآمدي كمتر از روزي پنج دلار زندگي مي كنند. به گزارش پزوهشگران روند افزايش دماي زمين شيب تندي پيدا كرده و به سرعت به عدد سه درجه سانتيگراد نزديك مي شه ودر نتيجه جان ميليون ها نفر به دليل تغيير و تحولات غير معقول به خطر خواهد افتاد. گونه هاي جانوري بسياري از بين خواهند رفت …
زمان، زمان ديدن و نه فقط تماشا كردن است؛ زمان، زمان گوش دادن و نه فقط شنيدن است. فردا خيل دير است امروز بايد برخيزيم؛ امروز بايد تغيير روند رو آغاز كنيم و قدم ريشه اي چيزي نيست جز همبستگي و تلفيق توانايي هاي فردي براي رسيدن به توانايي هاي جمعي.
يك قطره آب مي تواند گلي را زنده كند
يك درخت مي تواند آغاز جنگل باشد
يك ستاره مي تواند راهنماي كشتي باشد
يك شمع مي تواند تاريكي را از ميان ببرد
يك لبخند مي تواند سرآغاز دوستي باشد
يك ترانه مي تواند لحظه را ابدي سازد
يك نوازش مي تواند روحيه اي را زنده كند
يك راي مي تواند آينده ملتي را عوض كند
يك انتخاب مي تواند آينده ساز باشد
تصميم با شماست...
علي صدر: آيا آمار درستي در مورد تعداد معتادان و نوع اعتياد در ايران در دسترس هست؟
داريوش: سال هاست كه مسئولين در ايران در اقدامي هماهنگ تلاش كردند با پنهان كردن آمار واقعي رشد بيماري اعتياد و ديگر آسيب هاي اجتماعي، با دستكاري در آمار و انكار واقعيت و ارائه آمارهاي ضد و نقيض، شمار آن ها را كمتر از آمار واقعي اعلام كنند. متاسفانه اين حقيقت كه بيماري اعتياد يك بيماري خانوادگي است لذا افراد خانواده به واسطه بيماري عزيزشان خود نيز بيمار مي شوند. اين باعث مي شود كه كه آمار كساني كه درگير بيماري اعتياد هستند چندين برابر آمار واقعي خود بيماران اعتياد در آن سرزمين باشد.
علي صدر: بنياد آينه به چه صورت به قربانيان آسيب هاي اجتماعي كمك مي كند؟ بودجه فعاليت هاي بنياد از كجا تامين مي شود؟
داريوش: همان طور كه مي دونيد آينه يك رسانه صد درصد آموزش هست. هدف ما در بنياد غيرانتفاعي آينه آگاهي رساني است و نه درمان. بنياد آينه هيچگونه مركزي در هيچ نقطه از جهان براي بستري كردن و درمان عزيزان بيمار يا كالايي براي فروش ندارد. هدف ما خدمت گذاري و توانمندسازي از طريق روشنگري و دانش است، و اميد و آرزوي ما هميشه دست نيازمند را در دست توانمند نهادن بوده. هدف ما از سرآغاز فعاليت، ارائه دادن سه اصل مهم آموزش، آگاهي و پيگيري بوده و در اين مسير علاقمنديم با يك حركت تيمي و سمبليك، يعني با پايه گذاري يك مثلث سلامت يا همبستگي، از سازمان هاي غيرانتفاعي و رسانه ها دعوت كنيم تا با ما در رسيدن به جامعه و جهاني سالم همگام و همراه شوند. يك چنين حركتي با برگزاري سمينارها و پروژه هاي آموزشي مشترك مي تونه همگي ما را زودتر به هدف مشتركمون برسونه.
در دنيايي كه قلم ها از ترس خشك شده اند، رسانه ها شجاعت انتشار حقيقت رو ندارند، چشم و گوش ها نه مي بينند و نه مي شنوند، علم و دانش زير سوال مي ره، عدالت اجتماعي كمرنگ شده و ديكتاتورها پررنگ، دلم مي خواد صداي بيداري، صداي همبستگي، صداي حقيقت، صداي آگاهي باشم؛ دلم مي خواد انگيزه مفيد بودن و نه مهم بودن رو در مردم بيدار كنم، انگيزه هايي كه بگه آزادي حق من نيست، آزادي حق تو نيست، آزادي حق ماست و ما مي تونيم.
من معتقدم اتفاق هاي بزرگ با حرك هاي كوچك و مداوم انجام مي شه و نتيجه مي ده و به همين دليل آهسته و پيوسته به دنبال ياران راهي هستم كه در اين مسير با من همگام بشن.
آينه به عنوان يك رسانه آزاد، مستقل و مردمي در راستاي توانمندسازي و همبستگي دهكده جهاني و مرهم گذاري، برنامه هاي آموزش متنوعي رو به چند زبان، هفت روز هفته ارائه مي ده. در كنار كمپين اهداي كتاب و كتابِ بازي به كودكان كار و خيابان و كودكان محروم و آسيب ديده، كمپين درخت كاري بنياد آينه، سال هاست كه با هدف همبستگي سازمان هاي غيرانتفاعي تشكيل يك مثلث سلامت رو تشويق كرده ايم تا با حضور پررنگ سازمان هاي غيرانتفاعي، رسانه هاي مسئول و خود مردم، قدرت مرهم گذاري رو وسعت بديم. ما با سازمان هايي كه تمركز اهدافشان بر روي حقوق زنان، حقوق كودكان و در كل حفظ حقوق بشر و حفاظت از محيط زيست است كار مي كنيم. هميشه گفته ام، به هم رسيدن يك شروع است، با هم ماندن پيشرفت، و همدل و همزبان بودن موفقيت. بايد از ناآگاهي، انكار و حقيقت گريزي گذشت. آنچه هست را آينه وار ديد و براي دوباره جوانه زدن آنچه بايد را با قدرت عشق به وجود آورد.
اين حضور ماست كه از سكوت تا فرياد، از دردمند تا توانمند، از پير و جوان آينده ما و فرزندانمان را نقش مي زند. ما به ياري متخصصين و كارشناسان و داوطلبان عاشق در آينه مي كوشيم تا به جامعه بياموزيم كه چگونه استاد تغيير باشند و نه قرباني تقدير.
ما با آينه به خانه دل مخاطبين مان آمديم با آرزوي اين كه با هم و در كنار هم بهبودي از هر آسيب را نه يادگار، بلكه ماندگار كنيم.
علي صدر: چگونه از تاثير و پيشرفت كار بنياد با خبر مي شويد؟
داريوش: در دوراني به سر مي بريم كه دردها بيشتر از قبل مشترك شده اند. تكنولوژي با تمام پيشرفتش در هدفمند بودن ناتوان مانده؛ تنفر، تعصب و قدرت طلبي دنيا رو احاطه كرده، خشكسالي نسبت به ديگر بلاهاي طبيعي مخاطره آميزترين شده، تبعيض و فقر گسترده تر. مسئوليت ما در مقابل اين فجايع چيه؟
اميد من هميشه اين بوده كه از طريق آينه جامعه رو با آگاهي، آموزش و پيشگيري در رابطه با آسيب هاي اجتماعي كه در حال حاضر در سراسر دنيا از هر قشري داره قرباني مي گيره، مسلح و توانمند كنم. هميشه گفته ام، ما يك شبه بيمار نشديم كه يك شبه هم به بهبودي برسيم. با آينه سعي كرده ام روزنه ها و راهكارها رو در حد توان در اختيار مردم بذارم. يكي از اين راهكارها تشويق ايجاد يك مثلث همبستگي است، مثلثي متشكل از سازمان هاي غيرانتفاعي، رسانه ها و خود مردم.
تنها با اتحاد و همبستگي اين سه ضلع مي تونيم از توانايي هاي فردي به توانايي هاي جمعي برسيم، براي رسيدن به جامعه و جهاني سالم. معيار موفقيت ما در آينه رو مي شه در همدلي و همياري مردم و سازمان ها و داوطلبان و متخصصيني ديد كه يار راه ما هستند، كساني كه در اين چندين سال تخصص، توانايي، دانش و حتي خونه شون رو در اختيار همكاران ما گذاشتن. كساني كه به نهادهاي مردمي و كمپ هاي سالم كمك كردن. كساني كه در كمپين درختكاري و كمپين حمايت از كودكان كار و خيابان شركت كردن و مي كنن. كساني كه دواطلبتانه مرهم گذار هست. سازمان هاي جهاني اي كه اهداف انسان دوستانه و آموزش آينه رو حمايت كردند، مثل جنبش ايمني بيماران، سازمان سيسكو، آي سي وين، داروگ، جوانان براي حقوق بشر، و بسياري سازمان هاي ديگه.
علي صدر: موثرترين راه براي مبارزه با آسيب هاي اجتماعي منجمله ترك اعتياد به نظر شما چيست؟
داريوش: فقر اقتصادي تنها مشكل ملت ما نيست، به هر سو كه نگاه كني مي بيني جامعه رو يك فقر معنوي اسير كرده. از فقر عاطفي گرفته تا فقر سياسي، از فقر رفاه تا فقر خدمت، و در كل يك فقر فرهنگي.
هميشه گفته ايم كه بيماري اعتياد مادر آسيب هاي اجتماعيه. من معتقدم فقر فرهنگي يا همان فقر پنهان جامعه ما مادر بيماري اعتياده كه در انتها ريشه بسياري از دردهايي ست كه ملت ما با اون ها دست به گريبانه. همه هم با پنهانكاري و انكار از كنار اين حقيقت سال ها و شايد قرن هاست كه مي گذريم. اين فقر همون گرد و خاكيه كه بر كتاب هاي فروش نرفته كتابفروشي ها نشسته، اين فقر همون گرد و خاكيه كه بر ذهن غوطه ور در انكار و ناكارآمدي مسئولين نشسته؛ اين فقر، فقدان آگاهي والدين در مورد بيماري خانمانسوز اعتياده كه با پيشگيري فرزندانشون رو واكسينه نمي كنند. اشكال اينجاست كه وقتي مشكلي رو نبينيم، به دنبال ريشه كن كردنش هم نخواهيم بود.
براي رهايي از اين بيماري فرهنگي هم مثل بيماري اعتياد اول بايد به آن اعتراف كنيم. بايد اعتراف كنيم كه در مقابلش شكست خورده ايم.
حل مسئله با درك مسئله آغاز مي شه، براي ريشه كن كردن مسئله، اول بايد اون رو ريشه يابي كنيم: فرهنگ انكار، فرهنگ قدرت طلبي، فرهنگ خودسانسوري رو.
سوالي كه مي خوام اينجا مطرح كنم اينه كه به نظر شما مسئوليت هر يك از ما، وقتي مي گم ما يعني فردفرد جامعه، يعني همه صاحبان رسانه، يعني همه نهادهاي مردمي، در مقابل اين نواقص فرهنگي و اين آسيب ها چيه؟ بگذاريد اين سوال من هم بهانه اي باشه براي انديشيدن…
علي صدر: سوال خيل به جا و مهمي است. متاسفانه شايد فقط تعداد كمي درگير آگاهي دادن و رفع اين نواقص باشند و اكثرا در مقابل آن يا بي تفاوتند يا خود در ايجاد آن شريك هستند. اگر علاقمندان بخواهند در اين مهم به آينه كمك كنند، راهش چيست؟
داريوش: ما هميشه با آغوش باز به دنبال ياران راه مي گرديم كه مايل هستن با همدلي و همزباني در مرهم گذاري با ما همراه بشن، همه ما مي تونيم به نوبه خود و در حد توان خودمون براي جامعه مون مفيد باشيم، فقط كافيه بخواهيم؛ بايد از خواستن و داشتن به بودن و ساختن برسيم. متاسفانه خيلي ها در زندان منيّت و خواسته هاشون اسير شدن. تقسيم دردهاي مشترك، هدف مشترك و حس همدردي مثل طنين موسيقي و پژواك سازه. وظيفه داريم اين حس رو به فردفرد جهانيان منتقل كنيم.
ناآگاهي از حقوق بشر باعث شده كه شرايط از ما قرباني بسازه. به خصوص در ممالكي كه ظلم و ديكتاتوري حاكمه. به خصوص در جوامعي كه فقر اقتصادي و فقر فرهنگي ازشون قربانيان خاموشي ساخته كه از توانايي ها و حقوقشون بي خبرند. برخلاف آنچه همه قدرت طلبان گفته اند، قدرت در دست مردمه. ما قدرت هستيم: قدرت هستيم تا زماني كه از حق و حقوقمون آگاهي داشته باشيم و در مقابل بي عدالتي و تقض حقوق بشر سكوت نكنيم و بي تفاوت نباشيم. بايد تك تك ما منيت رو بشناسيم و مهارش كنيم. چرا كه در وجود همه ما هست. وقتي مي گم در وجود همه يعني همه آدم ها. مخصوصا همه رهبران سياسي. پس اگر مي خواهيم موفق بشيم، اگر مي خواهيم از نيروي بي كران همبستگي بهره ببريم، از هر گروه و دسته و حزبي كه هستيد، از رهبرانتون بخواهيد كه معني همبستگي رو ياد بگيرن. ازشون بخواهيد كه معني پذيرش و احترام به تفاوت ها رو ياد بگيرن. ازشون بخواهيد كه به جاي مهم بودن، براي ملت ايران مفيد باشن. ازشون بخواهيد كه حذف كردن رو از الفباي فكريشون پاك كنن و حامي فردفرد ملت ايران باشن. با تمام تلاشي كه داشتن، كارنامه چهل و چند ساله همه شون سند شكست بوده، مخصوصاً در به وجود آوردن همبستگي. پس ازشون بخواهيد كه باعث و باني به وجود آمدن رنگين كماني از تفكر و اعتقاد و فرهنگ هاي مختلف بشن و به جاي نظريه پردازي و روبه روي هم نشستن و شعار دادن، در كنار هم بايستن و مردم داخل ايران رو حمايت كنن. تك تك ما هم اگر مي خواهيم در قدم اول يك اجتماع پيش رو بسازيم بايد تغيير و پذيرش رو از خودمون و از خونه آغاز كنيم و نذاريم تعصبات و اعتقادات ما باعث نفاق و از هم جدا شدن بشه. بياييم روي وصل شدن به هم تمركز كنيم، نه روي تفرقه. اين الگوي بسياري از سرزمين هايي ست كه در صلح و آرامش به سر مي برن. بيايم در يك جبهه مشترك براي همبستگي در كنار هم باشيم. جبهه مشتركي از طيف هاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي، با رنگين كماني از قوميت ها، عقايد و فرهنگ هاي مختلف.
علي صدر: در پايان آيا پيامي براي ايرانيان سن ديگو و شاگردان مدرسه ايرانيان داريد؟
داريوش: هر كدام از ما جزئي از يك مجموعه جهاني هستيم با عقايد، اعتقادات، تفكر و جهانبيني متفاوت و راز بقاي ما پديرش هم و احترام به حرمت انساني يكديگر است. بياييم باور كنيم نيروي آدمي بي كران است، باور كنيم هيچ كاري از اراده آدمي خارج نيست، باور كنيم خورشيد به خاطر ما طلوع مي كند، باور كنيم لايق بودن و به خصوص در كنار هم بودن هستيم، باور كنيم كه اكنون مهمترين لحظه است و فردا خيلي دير است، باور كنيم كه ما هم مي توانيم با هم و در كنار هم جامعه اي سالم بسازيم و باور كنيم كه در مقابل قدرت عشق «غيرممكن» هم سر تعظيم فرود مي آورد. يادمان باشد كه به هنگامي كه دنيا فكر ما نيست، اگر خاموش بنشينيم روا نيست…
علي صدر: بي نهايت از وقتي كه به من داديد و از مهر و محبت شما صميمانه سپاسگزارم.