شمارش دقیقترایرانیان آمریکا
علی صدر
سرانجام در 28 مارس 2024 سازمان مدیریت و بودجۀ آمریکا (OMB) یک گروه جدید به گروه بندی نژادی اضافه کرد؛ این گروه «MENA» (Middle Eastern & North African) است که شامل مردم خاورمیانه و شمال آفریقا می شود. این دست آورد کمی نیست، ثمرۀ پنجاه سال کار و کوشش سازمان های فرهنگی اجتماعی عرب های آمریکا وچند دهه کار سازمان های ایرانی است. تا کنون در آمارگیری های ده سال یکبار آمریکا گزینه ای که نمایانگر مهاجرین این خطۀ جغرافیایی باشد وجود نداشت؛ در نتیجه تعداد درست این مهاجرین، که کم هم نیستند به دست نمی آمد. از قبل از سرشماری سال ۲۰۰۰ کانون فرهنگی ایرانیان و چندین سازمان غیر انتفاعی ایرانی ـ آمریکایی کمپینی به راه انداختند برای این که ایرانیان مقیم آمریکا هم به حساب بیایند و در پرسشنامه های آماری گزینۀ ایرانی نوشته شود. به علت نبود گزینۀ درست بسیاری از ایرانیان گزینۀ سفید پوست را برای خود انتخاب می کردند. بنا بر این تعداد ایرانیان به مراتب پایین تر از رقم واقعی نشان داده می شد. طبق آمار منتشر شده ایرانیان مقیم آمریکا در سال ۲۰۰۰ و ۲۰۱۰ به ترتیب 2۸۳۲۲۵ و ۳۵۷۰۰۰ اعلام شد در حالی که همه می دانند که تعداد واقعی احتمالاً چند برابر آن است. در سال ۲۰۲۰ با ترفندهایی سعی شد که تعداد ایرانیان دقیق تر شمرده شود ولی باز هم نتایج نزدیک به واقعیت نبود.
سازمان آمارگیری آمریکا در سال های بین دهه نیز آمارگیری های محدودتر ولی با سوالات بیشتر انجام می دهد. در آخرین این آمارگیری ها گزینه MENA در کنار گزینه های دیگر گنجانده شده بود که نتایج آن در سپتامبر گذشته اعلام شد. در شمارۀ گذشتۀ پیک (پیک ۲۱۰) در بخش انگلیسی، گزارش مختصری از این آمارگیری ارائه شد که خوانندگان گرامی برای اطلاعات بیشتر می توانند به آن مراجعه کنند. نتایج این آمارگیری امیدوار کننده تر بود ولی هنوز با ارقام واقعی، اقلاً در مورد ایرانیان فاصلۀ قابل توجهی دیده می شود.
در آمارگیری مذکور در زیر گروه MENA نام کشورهای منطقه آورده شده بود. این گزارش نشان می دهد که درصد کسانی که خود را متعلق به این رسته می دانند تقریبا ۵/۳ میلیون نفر است که از آن میان مهاجرین لبنانی، ایرانی و مصری تقریباً نصف آن را شامل می شوند. طبق این گزارش تعداد لبنانی ها و لبنانی تبارها ۶۸۵۶۷۲ نفر، ایرانی و ایرانی تبارها ۵۶۸۵۶۴ نفر و مصری ها و مصری تبارها ۳۹۶۸۵۴ نفر اعلام شده است. من در مورد مردمان دیگر نمی توانم قضاوت کنم ولی در مورد ایرانیان چند رقم دیگر در این آمارگیری آمده که به نظر می رسد هنوز بسیاری از ایرانیان که در آمارگیری شرکت کرده اند احتمالاً گزیه سفید پوست را انتخاب کرده اند؛ مثلاً تعداد ایرانیان در کالیفرنیا تقریبا ۱۲۷ هزار اعلام شده و ایرانیان سن دیگو کمی بیشتر از ۱۱ هزار نفر. دلیل این که من امیدوارم در آمارگیری عمومی بعدی در سال ۲۰۳۰ رقم درست تری به دست آوریم این است که همان طورکه در فرم ضمیمه می بینید گزینۀ سفید پوست فقط شامل اروپائیان می شود.
طبق این فرم که سازمان مدیریت و بودجه قرار است در آمارگیری آینده استفاده کند هفت گروه مشخص شده است. در زیر هر گروه شش کشور ذکر شده، مثلاً در گروه جدید منا، لبنانی، ایرانی، مصری، عراقی، سوریه ای و اسرائیلی آمده است و در فضای زیر آن نیز محلی برای نوشتن کشورهای دیگر اختصاص داده شده، مثلا می توان نوشت مراکشی یا کویتی و غیره. نکتۀ شایان توجه این است که در این آمارگیری افراد می توانند به هر گروهی که فکر می کنند به آن تعلق دارند هم علامت بزنند. این نکته به خصوص برای مهاجران نسل دومی و سومی اهمیت دارد که همسران غیر ایرانی دارند؛ مثلاً اگر کسی پدر ایرانی و مادر ژاپنی ـ فرانسوی داشته باشد می تواند هر سه را علامت بزند. بنا بر این در گزارش نهایی کسانی که متولد ایران هستند یا پدر و مادر هر دو ایرانی هستند فقط گزینۀ ایرانی را انتخاب می کنند و بقیه، که بخشی ایرانی هستند هم به عنوان ایرانی تبار شمرده می شوند. بنا بر این چون گزینۀ ایرانی و ایرانی تبار در فورم وجود دارد به احتمال زیاد تعداد دقیق تری از ایرانیان به دست آید.
به نظر می رسد که این گزینه ها به زودی در فورم های فدرال نیز گنجانده شوند. هم اکنون در مجلس ایالتی کالیفرنیا لایحه ای در دست تصویب است که در آن از گزینۀ “منا“ به صورتی که ذکر شد در ادارات و دانشگاه ها و مراکز دولتی استفاده خواهد شده.
حال چرا این دست آورد برای جامعۀ ایرانی حائز اهمیت است؟ در حال حاضر ایرانیان و ایرانی تبارها در بین اقلیت های دیگر از حقوق خود به عنوان اقلیت استفاده نمی کنند. دولت فدرال هر سال بودجه ای برابر با ۸/۲ تریلیون دلار برای کمک های حیاتی مثل تأمین مسکن، آموزش و پرورش، ایاب و ذهاب، بهداشت و غیره به اقلیت ها در نظر می گیرد. وقتی ایرانیان به درستی شمرده شوند دولت های فدرال و ایالتی و محلی مجبورند منابع موثرتری در اختیار آنان قرار دهند. مثلاً تأمین پرستار و پزشک فارسی زبان، تأمین امکانات برای سالخوردگان و تأمین گرنت برای سازمان های غیر انتفاعی خادم آن جوامع، کمک به صاحبان بیزنس و همچنین برای تأمین هزینۀ تحصیلی و ورود به دانشگاه. از این ها گذشته در نظر داشته باشیم که کثرت قدرت می آورد.
اشتباه نکنیم، ایرانیان مقیم آمریکا نیز مانند بقیۀ اقلیت ها و اکثریت کشور یکدست و یک شکل نیستند و حتی در مواردی کاملاً در مورد مسائل سیاسی و حتی اجتماعی ممکن است در مقابل هم قرار بگیرند. این قطبی شدن را در این چند سال گذشته به خوبی دیده ایم. منظور ما اصلاً این نیست که جامعۀ ایرانی به عنوان یک بلوک سیاسی یک شکل به این و آن رأی بدهد؛ ایرانیان نیز مختارند بر اساس وجدان، دیدگاه و موقعیت اجتماعی خود در معادلات سیاسی وارد شوند ولی مسائلی وجود دارد که کم و بیش گریبان همه را بدون در نظر گرفتن باورهای سیاسی می گیرد، مثل محدودیت های مسافرتی برای ایرانیان، تبعیض از طرف بانک ها و موسسات مشابه، یا ایجاد امکان ارسال پول به خانواده ها در ایران و حتی در مورد سهمیه بندی دانشگاها و مسائل دیگر که می توان صدای متحد داشت.
گنجانده شدن گزیۀ «منا» در آمارگیری کشوری، آسان به دست نیامده و ثمرۀ کوشش چندین دهه سازمانی عرب ـ آمریکایی و ایرانی ـ آمریکایی است. این دستاورد را به آنان تبریک می گویم.