فرا رسیدن سال نوی میلادی را به شما خوانندگان گرامی تبریک می گویم و برایتان موفقیت، سلامتی و بهروزی آرزو می کنم.
در شمارۀ پیشین از موفقیت مدرسۀ ایرانیان و سایر سازمان های غیرانتفاعی سن دیگو در ایجاد یک جامعۀ کوچک، یک ایران کوچک، نوشتیم. اعضای این جامعه علایق و معیارهای کمابیش مشابهی دارند؛ دوستی ها و روابط خانوادگی از طریق این گردهمایی های این سازمان ها شکل گرفته است. بیشتر اعضای این جامعه در چند محلۀ مشخص زندگی می کنند. آن ها اغلب در برنامه های فرهنگی، کنسرت ها و جشن ها حضور به هم می رسانند و اگر نه هر ماه، دستکم سالی چند بار یکدیگر را ملاقات می کنند.
والدینی که فرزندانشان در مدرسۀ ایرانیان تحصیل می کنند هفته ای یک بار در پارکینگ یا محوطۀ مدرسه با یکدیگر سلام و احوالپرسی می کنند و در فعالیت های مدرسه شرکت می کنند. گاهی نیز زمانی که فرزندانشان سر کلاس درس هستند، دور هم جمع می شوند و گپ و گفتی میانشان رد و بدل می شود. برخی دیگر در برنامه های ماهانۀ کانون مانند «جنگ فرهنگی»، «فیلم و گفتگو»، «یک شاعر، یک شعر» یا در کنسرت ها، نمایشگاه های نقاشی، تئاتر و اکران فیلم ها یکدیگر را ملاقات می کنند. عده ای نیز در آخرین چهارشنبۀ هر ماه در جلسۀ انجمن متخصصین در رستوران صوفی یا در برنامه های دیگر این انجمن حضور می یابند. برخی نیز در برنامه های خانۀ ایران شرکت می کنند. در سال های اخیر، جدا از سازمان های غیردولتی، مؤسسات هنری و آموزشی دیگری نیز در شهر فعال شده اند. برنامه های نوروزی سازمان های مختلف نیز میزبان صدها نفر از همشهریان هستند. سالی یک بار نیز در جشن های سیزده به در و چهارشنبه سوری هزاران نفر شرکت می کنند. این جامعۀ پویا همان «ایران کوچکی» است که مد نظر ماست.
ضامن بقای این جامعۀ کوچک گذشته از وجود این سازمان ها، حمایت فعال هموطنان عزیز است. همۀ ما واقفیم که ایرانیان نیز مانند سایر جوامع ممکن است از لحاظ سیاسی نقطه نظرات متفاوت و حتی متضادی داشته باشند. با وجود این اختلاف نظرها آیا می توانند از لحاظ فرهنگی و با توجه به منافع مشترک، با یکدیگر همکاری و متحدانه عمل کنند؟ امید است که جامعۀ ما با وجود اختلاف نظرهای سیاسی و طبقاتی به این بلوغ فکری رسیده باشد که بتواند از منافع مشترک خود در جامعۀ بزرگتر دفاع کند.
برای مثال احتمال داده می شود که با پیروزی پرزیدنت ترامپ برای دورۀ دوم ریاست جمهوری، برخی از سیاست های ضد ایرانی، مانند «ممنوعیت ورود مسلمانان» احیا شوند یا فشار بر مهاجرین ایرانی افزایش یابد. هرچند آقای ترامپ در نشستی با جمعی از مسلمانان میشیگان از برادری و حمایت از مسلمانان که خواستار صلح و ترقی هستند صحبت کرد اما در هر صورت در این جامعه احتمال هر چیزی وجود دارد. اگر فرضاً این سیاست ها و قوانین دوباره به جريان بیافتند، طبیعتاً تفاوتی نمی کند که هر فرد در انتخابات به چه کسی رأی داده و طرفدار کدام حزب و کاندیدا بوده و هست. معمولاً هنگام اجرای اینگونه قوانین خشک و تر با هم می سوزند. اگر احیاناً چنین اتفاقاتی رخ دهد تنها وسیلۀ دفاعی ما اتحاد و یک صدایی کل جامعه است. در آن صورت باید از هر طریق ممکن با مسئولین و نمایندگان همۀ احزاب و جریانات تماس گرفته و حقانیت جامعۀ ایرانی و نقش بزرگی که این جامعه در آمریکا داشته را به آن ها یادآوری کرد.
بسیاری احتمال می دهند که جنگ اسرائیل با فلسطین و لبنان به ایران نیز کشیده شود که در آن صورت با دخالت مستقیم آمریکا همراه خواهد بود. به همین دلیل، احتمال می دهند که در این صورت ایرانیان مقیم آمریکا مورد بازخواست و سوءظن قرار گیرند. اگرچه پرزیدنت ترامپ بارها تأکید کرده که طرفدار جنگ جدیدی نیست و خواستار پایان دادن به جنگ های روسیه و اسرائیل است اما عوامل دیگری دیدگاه متفاوتی دارند و ممکن است توسعۀ جنگ را در راستای منافع خود ببینند، بنا بر این باید هوشیار بود.
هرچند مردم آمریکا و مردم ایران خواستار جنگ نیستند اما در شرایط موجود احتمال وقوع جنگ منتفی نیست. در آن صورت، ایرانیان ساکن آمریکا می توانند از طرق مختلف نارضایتی خود را به گوش مسئولین برسانند. ما سال هاست در این کشور زندگی می کنیم و آن را به عنوان وطن دوم خود پذیرفته ایم و در آبادی آن کوشیده ایم. هیچکس حق ندارد به هیچ عنوان این موضوع را نادیده بگیرد و حقوق شهروندی ما را پایمال کند.