خوانندگان گرامی،
همان طور که در شمارههای قبل به آگاهی رسید این صفحه را اختصاص دادهایم به برخورد دیدگاههای دو برادر خیالی با نامهای هابیل و قابیل. این دو برادر از نظر سنی با یکدیگر دو سال اختلاف دارند و با وجود آن که در یک خانواده و یک نوع شرایط بزرگ شده اند، نقطه نظرهای متفاوت و حتی مخالف یکدیگر دارند. از آنها خواستهایم تا در هر شماره بحثی را مطرح کنند و نقطه نظرهای خود را بگویند. ما بدون هیچ قضاوتی این دیدگاهها را ارائه میکنیم و قضاوت را بر عهده شما میگذاریم. اگر خوانندگان گرامی نظری به طرفداری یا مخالفت با هر یک دارند میتوانند این نظر خود را، از طریق فرستادن ایمیل به آدرس پیک، با ما در میان بگذارند. گفتار این بار هم در رابطه با «انتقاد از دولت» است.
« ترامپ به اونا گفته بود اگه آمریکا رو دوست ندارن برگردن به ولایت خودشون »
هابیل: چند شب پیش جات خالی خونه یکی از دوستان مهمون بودیم. بعد از شام که کله ها هم یه خورده گرم شده بود بحث روی حرف های ترامپ راجع به چهار زن عضو کنگره که ترامپ به اونا گفته بود اگه آمریکا رو دوست ندارن برگردن به ولایت خودشون داغ شد. نکته ای که برام جالب بود این بود که چند نفر از مهمونای غیربومی که توشون ایرونی، عرب و مکزیکی هم بود به شدت از این حرف و نظر دفاع می کردن و چند نفر از جمله چند آمریکایی بومی اونو نژادپرستانه و «غیر آمریکایی» می دونستن. بحث و حرارت گروه اول را که دیدم به همکار آمریکایی م که پهلوم وایستاده بود گفتم ما تو فارسی ضرب المثلی داریم که می گه «مهمون مهمونو نمی خواد صاحب خونه هیچ کدومو». بعد بحث طرف مقابل رو که شنیدم دیدم موضوع شاید بیشتر مصداق ضرب المثل دیگه مون «کاسه داغ تر از آش» شدن باشه.
قابیل: خوبه که واسه هر چی یه ضرب المثل داری! ولی به نظر منم منطقی می آد که اگه حالا که از اون ولایت خودت که هرچی و هرکجا بوده اومدی اینجا و این مملکت بهت پناه داده، ازت مراقبت کرده، توی امنیت داری کار و زندگی می کنی و از امکانات اینجا استفاده کرده و می کنی که درس بخونی، کار کنی و واسه خودت آدم بشی، دیگه واسه چی غرّ می زنی؟ خیلی از اینا توی کشورخودشون نون هم گیرشون نمی اومده، وای به حال تحصیل و کار. توی خفقان مطلق بودن. جرات نفس کشیدن نداشتن. حالا اومدن از این فضای آزاد و دمکراسی استفاده می کنن هی پیف پیف و اَه اَه می کنن. خوب آدم حق داره به شون بگه اگه اینجا این قدر بده، خوب برگرد به ولایت خودت. یا برو یه جای دیگه که به بدی اینجا نیس. اگه اینجا اومدی قدرشو بدون.
« در مورد ایلهان عمر، خوب تو خودتم قضاوت کن. واسه مردم سخته قبول کنن کسی رو که آوردن اینجا بهش پناه دادن و امکانات تحصیل و کار رو براش فراهم کردن یه هو برگرده و از میزبان ایراد بگیره که چرا این این جوریه و اون اون جوری نیس؟»
هابیل: چه جالب! پس منطق تو هم همینه! آیا با ترامپ هم موافقی که اون چهار تا عضو کنگره برگردن به ولایت خودشون. البته شاید بدونی که غیر از یکی از اونا که در سودان متولد شده و وقتی بچه بوده به آمریکا اومده بقیه متولد آمریکان! اونا باید کجا برن؟ شاید چون سیاه پوستن باید برگردن آفریقا؟ آره؟ نظر تو هم همینه؟ پس آمریکایی های سفید چی؟ اونام نمی تونن انتقاد کنن و اگه کردن، اونا کجا باید برن؟ یا این که اونا می تونن انتقاد کنن، فقط غیر سفیدا نمی تونن انتقاد کنن و از اوضاع ایراد بگیرن؟ اگه تو رو خوب نمی شناختم فکر می کردم خدای نکرده نژادپرست و ضد مهاجر شدی! شدی؟
قابیل: چرا شلوغش می کنی؟ نژادپرست و ضدمهاجر چیه؟ من می گم آدم باید قدرشناس باشه. نه این که حالا که آزادی بهت داده شده به جای قدرشناسی هی ایراد بگیری و غرّ بزنی. آدم باید یادش نره که از کجا اومده. شاید بعضی ها که به این غرّ زدن ها ایراد می گیرن از موضع نژادی پرستی باشه ولی من نه! با حرف ترامپ هم موافق نیستم که اون چهار تا نماینده برگردن به ولایت خودشون. شاید اون از موضع نژادپرستی این حرف رو بزنه چون سیاه پوستن. شاید اگه سفیدپوست بودن این حرف رو نمی زد. در مورد ایلهان عمر، خوب تو خودتم قضاوت کن. واسه مردم سخته قبول کنن کسی رو که آوردن اینجا بهش پناه دادن و امکانات تحصیل و کار رو براش فراهم کردن یه هو برگرده و از میزبان ایراد بگیره که چرا این این جوریه و اون اون جوری نیس؟
هابیل: تو منم گیج می کنی! از یه طرف سعی می کنی بین خودت و ترامپ و نژادپرستا فاصله بندازی، ولی دو تا جمله بعد نشون می دی که زیادم نمی تونی فاصله بگیری. یه جای کار خرابه! اولا ایلهان عمر و بقیه نماینده ها دارن دقیقا کاری رو انجام می دن که واسه ش انتخاب شدن، یعنی نظارت به کار دولت و انتقاد از نارسایی ها و سیاست های غلط. مردم اونا رو انتخاب کردن که مدافع حقوقشون باشن. ای کاش بقیه اعضای کنگره هم شهامت اونا رو داشتن و صداشون در می اومد. بزار یه داستان برات تعریف کنم. هفته پیش ماشینم خراب شده بود و واسه تعمیرش رفته بودم به یه تعمیرگاه. همین طور که منتظر بودم خانمی که برای تعویض روغن ماشین اومده بود اونجا به اطاق انتظار اومد و صندلی بغلی من نشست. شروع کرد از گرمی هوا شکایت کردن. بهش گفتم جاهای دیگه آمریکا خیلی گرم تر از اینجاس و از این حرفا. خانمه – که خیلی سفید بود – گفت از اهایو اومدن اینجا و ظاهرا چون متوجه سر و ریخت و لهجه من شده بود ازم پرسید مال کجام. منم گفتم مال همین دوروبرا. پرسید نه، اصلا مال کجایی؟ گفتم ایران. بلافاصله سئوال کرد خوشحال نیستی که اینجایی؟ گفتم آره خوشحالم. گفت آمریکا بهترین کشور دنیاست. گفتم البته واسه همینه که من اینجام. همه می خوان بیان اینجا. گفت ولی باید یه کاریش کرد. اینجوری که نمی شه. این کاروان ها که می آن، این همه غیرقانونی ها مملکت رو داغون می کنن. تازه می آن اینجا از امکانات استفاده می کنن، بعد تظاهرات هم می کنن و غرّ می زنن که چرا باهاشون بدرفتاری می شه. گذاشتم خوب درد دل کنه. ادامه داد که من خیلی جاها تو شهر می رم که اصلا انگلیسی هم بلد نیستن. همه اسم ها مکزیکیه. همه جا پر از خارجیه. از وقتی اومدم اینجا دی پرس شدم. دیگه چیزی از آمریکا نمونده! بهش گفتم البته بی خود خودشو ناراحت می کنه. گفتم دلیل این که همه اسم ها اسپانیشه و قیافه ها با اهایو فرق داره اینه که اینجا تا صد و پنجاه شصت سال پیش جزو مکزیک بود. در واقع اینا نیسن که از مرز رد شدن، مرز از اونا گذشته. بعد گفتم یکی از دلایلی که آمریکا آمریکا شده همین مهاجرین هستن. گفتم شما آمریکایی هستین به خاطر این که تو آمریکا به دنیا اومدی. چاره دیگه ای نداشتی. ولی ما مهاجرین آمریکا رو به عنوان وطن مون انتخاب کردیم. واسه همین دلسوزیم که به انحراف کشیده نشه. بهش قول می دم بیشتر شماها از پس امتحان سیتی زن شیپ که فقط صد تا سئوال در مورد این کشوره برنمی آین. مهاجرین خیلی بیشتر قدر این کشور رو می دونن.
قابیل: خبه خبه، تو هم یار رو غریب گیر آوردی، بستی به رگبار. توی این که مهاجرین همیشه نقش مهمی توی شکل گیری این کشور و نیروی کارش داشتن با تو موافقم. تاریخ آمریکا هم پره از این موج های مهاجرت و مخالفت ساکنین یا مهاجرای قبلی که در واقع غیر از سرخ پوستا شامل همه می شه. من مخالف مهاجرت نیستم. آخه خودمم ناسلامتی مهاجرم. صحبت سر اینه که قوانینن رو باید همه رعایت کنن و با مقامات همکاری کنن. حالا ممکنه چند سال طول بکشه. خب مهاجرت با همه کشورا چند سال طول می کشه و خیلی هم سخت تر از آمریکاست. خودت با قوانین مهاجرت کانادا، استرالیا، انگلیس و کشورهای پیشرفته دیگه آشنایی. آمریکا از همه آسون تره که به نظر من نباید به این آسونی باشه. الآن نگاه کن ماهی ده هزار نفر از مرز جنوبی می خوان وارد شن، به قول خودشون هم قانونی و از طریق پناهندگی سیاسی. یعنی یه سوراخ تو قانون گیر آوردن و همه می خوان پناهنده بشن. ببین اوضاع گواتمالا و هندوراس بدتره یا سوریه و عراق یا اون همه کشور آفریقایی؟ اگه هر کی از کشور خودش ناراضیه بخواد بیاد اینجا که دیگه در و پیکری نمی مونه. معلومه که مردم از دولت می خوان جلوشونو بگیره. دولت داره کار خودشو که مراقبت از مرزها است انجام می ده. حالا یا با ساختن دیوار و یا جلوگیری از ورود اونا و یا بازداشت کردن. هر کشور دیگه هم بود همین کار رو می کرد.
« اینا همه نشونه دمکراسیه. انتقاد و اعتراض حق مردمه. هر کی توی این کشور زندگی می کنه این حق رو داره که افراد مورد نظر خودشو انتخاب کنه، از سیاست هایی که با اونا موافقه حمایت کنه و به سیاستمدارها و سیاست هایی که با نظرات اون مخالفن، اعتراض کنه.»
هابیل: کسی نمی گه مرزها رو وا کنن که هر کی می خواد بیاد. البته که قانون باید باشه و رعایت بشه. ولی آیا باید بدبخت هایی رو که از زور و خشونت و ناامنی در رفتن، بندازن توی زندون تا نوبت شون برسه؟ باید بچه ها رو از پدر و مادرشون جدا کنن و توی اون وضع فجیع تو بازداشتگاه و قفس بندازن؟ ممکنه خیلی از اینا هم الکی ادعا کنن ولی دادگاهه که باید تصمیم بگیره که کی رو راه بده و کی رو نه. وقتی سیستم شون شکسته و قاضی و دادگاه به اندازه کافی ندارن و نمی خوان هم داشته باشن، دیگه این رفتار غیرانسانی چیه؟ آیا مردم حق ندارن اعتراض کنن؟ به این که آمریکا بی هیچ دلیلی رفته عراق، افغانستان، سوریه و لیبی رو به او روز انداخته و میلیون ها نفر رو آواره کرده، به این که از کشتار مردم توی یمن به وسیله عربستان و یا فلسطینی ها به وسیله اسرائیل حمایت می کنه، نباید اعتراض کرد؟ به این که داره برنامه جنگ با ایران رو تدارک می بینه نباید اعتراض کرد؟ به سیاست های نژادپرستانه ترامپ و یا سیاست های اقتصادی و اجتماعی غلط «دربار» اون نباید اعتراض کرد؟ به میچ مک کانل رئیس سنا که جلوی قوانین کنترل فروش سلاح رو گرفته و جلوی همه قوانین رو که هاوس فرستاده وایستاده، به حمایت بی قید و شرطش از ترامپ نباید اعتراض کرد؟
قابیل: خب انتقاد می شه کرد ولی نباید هر کاری دولت می کنه رو رد کرد و جلوش وایستاد. این جوری دیگه سنگ رو سنگ نمی مونه. مردم احترام و اعتمادشونو به دولت از دست می دن و این خطرناکه.
هابیل: ببین، اینا همه نشونه دمکراسیه. انتقاد و اعتراض حق مردمه. هر کی توی این کشور زندگی می کنه این حق رو داره که افراد مورد نظر خودشو انتخاب کنه، از سیاست هایی که با اونا موافقه حمایت کنه و به سیاستمدارها و سیاست هایی که با نظرات اون مخالفن، اعتراض کنه. این حق رو نمی شه از مردم گرفت. باید خفه شی چون اومدی توی آمریکا و از امکانات استفاده می کنی؟ این دیدِ دیکتاتوری و دیکتاتور طلبیه که طاقت شنیدن اعتراض رو نداره. دیکتاتورها اصولا آدمای دل نازکی هستن و زود به تریش قباشون برمی خوره. واسه همین دوس دارن مردم خفه شن.